برگه:Kalila wa Dimna, Minovi.pdf/۱۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
ی
کلیله و دمنهٔ نصرالله منشی

می‌کرد. و بعضی از ایشان (شانزده نفر از آنان را نام برده است) بمنزلت ساکنان خانه بودند؛ نصراللّه بمجالست و دیدار و مذاکرات و گفتار ایشان أنس گرفته بود و بحدّی در راه کسب هنری می‌کوشید که بهیچ کار دیگر نمی‌پرداخت و ساعتها در همدمی و گفتگو با ایشان می‌گذرانید؛ امّا در هنگام انشای این کتاب آن جمع پراگنده شده بوده است؛[۱] و یکی از دوستان قدیم آن عهد با وجود تقلّب احوالی که در حال نصراللّه منشی پیش آمده بوده است تغییر حال نداده بوده، و در این وقت نسخه‌ای از کلیله و دمنهٔ عربی از برای مؤلّف آورده بوده. نصراللّه که در این موقع جز بمطالعهٔ کتب وقت را بچیزی نمی‌گذرانید بدین نسخه که فقیه علیّ بن ابراهیم اسماعیل بدو هدیه کرده بوده است أنسی گرفت، و از آنجا که رغبت مردم از مطالعهٔ کتب عربی قاصر شده بوده است بخاطر او می‌گذرد که آن را بفارسی ترجمه کند، سخن را بسط دهد، اشارات را روشن بیان کند، به آیات و اخبار و ابیات و امثال بیاراید و معنی را مؤکّد کند، و خلاصه اینکه کتاب را که زبدهٔ چند هزار ساله است إحیا کند تا مردمان از فواید آن محروم نمانند. در این تجدید تحریر و نگارش یک باب را که به سرگذشت برزویهٔ طبیب مخصوص بوده است مختصر کرده است، و لیکن در بقیّهٔ ابواب به تفصیل و تشریح و افزودن فصول و در سخن مؤلّف دویدن قائل شده است؛ و بعد از آنکه چند جزوی بتحریر پیوسته و حاضر شده بوده است این اجزا را بنظر سلطان بهرامشاه رسانیده بوده‌اند و «از آنجا که کمال سخن‌شناسی و تمییز پادشاهانه» بوده است آن را پسندیده داشته و فرمان داده است که بر همان نسق کتاب را بپایان رساند و آن را بنام و ألقاب شاه مزیّن و موشّح سازد.

آیا آنچه در این فصل در بارهٔ سخن‌شناسی و تمییز پادشاهانه می‌گوید، و آنچه


  1. یک نمونه از ارتباطهای ما بین اهل قلم و شعر و علم و فضل در این عهد اینست که امام علی خیّاط را نصراللّه منشی در مقدّمهٔ این کتاب جزء انجمن خانهٔ خواجهٔ خود ذکر می‌کند (ص ۱۶ص ۴)، و سه بیت عربی که در دیباجهٔ کلیله آورده است از اوست (۹/۳ تا ۱۱)، و این شخص که اسم و رسم کاملش أبوالقاسم علی بن الحسن بن رضوان الخیّاط الغزنوی است ممدوح سنائی بوده است و نام او در دیوان سنائی آمده است (مقدّمهٔ چاپ دوّم ص قکز دیده شود)، و سنائی مدح محمّد بن محمّد بن عبدالحمید را هم که برادر مؤلّف بوده است گفته، و اشعار سنائی را هم نصراللّه در کتاب خود آورده است.