او را دیده بوده است دو کتاب تعداد میکند: کتاب شرح کلیله بالفارسیّة، کتاب انموذار نامه یشتمل علی ابیات غریبة (ظ: عربیّة) من کلیله و دمنه شرحها بالفارسیّة کلیله و دمنهٔ بهرامشاهی را ما در دارالمعلّمین مرکزی در سنوات ۱۳۰۲ تا ۱۳۰۵ ه. ش. در محضر استادمان جناب آقای عبدالعظیم قریب گرگانی خواندیم و شناختن این کتاب و دانستن قدر و ارزش آن را من از آن جناب دارم. از همان اوان شوق و عشقی دست داد و فکری تولید گردید که بتدریج پختهتر شد، که روزی در تهیّهٔ متن صحیحی از آن و نوشتن شرح کافی و مقنعی بر آن کار کنم. همواره در این طریق پویا و در همهجا جویا بودم، در هر چه میخواندم و هر جا که با نسخههای خطّی سر و کاری داشتم این کتاب در مدّ نظر بود و از برای آن جمع موادّ میکردم، و اگر توفیقی دست داد و پس از سی چهل سال بدین منظور رسیدم این توفیق از برکات مداومت در تعقیب و کوشش مورچهوار من بود که موجب شد تا وسایل و اسباب کار فراهم آید. امّا پختهخواری چند که تا کنون کتابهای بنده و دیگران را برداشتهاند و بنام خویش کردهاند، و هنوز در کمیناند که شخصی مدّت زمانی تحمّل رنج و زحمت کند و کتابی بنویسد، یا متنی قدیم را تصحیح و منتشر کند، و ایشان بی تحمّل زحمت و منّت از نتیجهٔ کار دیگران نامی و نانی کسب کنند، این را هم بعید نیست تملّک و تصاحب کنند و چند غلط چاپی را که ممکنست از نظر من فوت شده باشد تصحیح کنند و بعضی از اغلاط نسخهای چاپی سابق را بجای الفاظی که در این چاپ آمده است بگذارند و این شَدُرُسْنا را سند مالکیّت خود سازند
گرفتم در جهان آوازهات پیچید چون داود | در این گنبد چه میماند بجا إلاّ صدائی خوش[۱] |
در تهیّهٔ این چاپ انتقادی کتاب بنده در صدد این نبوده است که انشای نصرالله منشی را بصورتی در آورد که بسبک تحریر فارسی امروزی و اصطلاحات جاری این عصر نزدیک باشد، یا فارسی او را بهتر از آن کند که او نوشته بوده است، یا به افواجی از
- ↑ ترجمهٔ منظوم این بنده است از شعر باقی شاعر ترک عثمانی.