ایران داد که موضع سیاسی خود را مستحکمتر و در انظار سیاستهای خارجی موجهتر بکند. بهخصوص از زمانی که در عراق هم انقلابی صورت گرفت و سلطنت هاشمی به آن وضع فجیع سرنگون شد و حکومت انقلابی عراق در مقام تصرف کویت برآمد. همه این عوامل باعث میشد که شاه بیش از پیش در مقام تقویت نیروی نظامی خود برآید و سیاستهای خارجی هم به تقاضاهای او تسلیم بشوند.
اما در این مدت هفت سال که بر حکومت کودتا و رژیم دیکتاتوری گذشته بود، هیچگونه اقدام مؤثری در اصلاحات داخلی و توسعهی اقتصادی و رفع بیعدالتیهای اجتماعی صورت نگرفته بود. دیکتاتوری شخصی شاه و مداخلهی روزافزون خانوادهی او در امور اداری و تجاری و زمینداری و غیره باعث شده بود که در افکار عمومی به جای آنکه تنها رئیس دولت و وزرا و متصدیان فاسد امور را مسئول و منفور بدانند، اعتراض و بدبینی و بدگویی بیشتر متوجه شخص شاه و خانوادهی سلطنتی بشود. با ظاهرسازیها و اظهارنظرهای عوامفریبانه و توخالی شاه دربارهی دموکراسی و انفصال قوای حکومت و تأسیس دو حزب مصنوعی دولتی اقلیت و اکثریت و تقسیم بیاساس کرسیهای مجلس بین آنها، سردرگمی تازهای برای متصدیان امور به وجود آمده بود.
در اواخر حکومت دکتر اقبال که عمر مجلس نوزدهم به پایان رسیده و میبایستی انتخابات جدید صورت بگیرد افراد و عناصری که مصنوعاً در حزب اقلیت جا داده شده بودند، انتظار داشتند که عواطف ملوکانه شامل آنها بشود و اکثریت حکومت را در دست بگیرند. به این ترتیب، خود شاه برحسب شیوهی عادیاش در دستگاه حکومت شکاف و دودستگی به وجود آورده بود. ظهور این اختلافات و تناقضات و درماندگی دولت در دست زدن به اصلاحات و توسعه نارضاییهایی عمومی و پیشامد نزدیک انتخابات جدید ما را متوجه ساخت که باید از فرصت استفاده کنیم و از کنج اختفاء و بیحرکتی بیرون آییم و به نفع آزادی و استقلال مملکت فعالیت خود را از سر بگیریم.
س- «ما» که میفرمایید منظور شما رهبران ملی است؟
ج- یعنی رهبران ملی. در تمام این مدت هفت، هشت سال در واقع بعد از اینکه آن نهضت مقاومت ملی خنثی شد و اثری نکرد، برای ما دیگر امکان فعالیتی نبود، جز