بزرگ صد سایهٔ بیوجود دارد. مگر از تاریخ نمیدانی که مؤسس آنها چپاولچی، آشوب انگیز، دلیر و یا رجال کافی صائبالتدبیر بودند که اخلافشان هزارسال سلطنت دنیا را مالک شد.» و در جایی دیگر در ستایش جمهوریت از قول سفیر فرانسه میگوید: «لفظ جمهوریت کافی است بدانند که در این ملک همه یکسان و بالسویه انسان هستند.» و البته معلوم است که برابری افراد یک ملت تنها وابسته به شکل حکومت نیست بلکه مساوات و یکسانی را باید در روابط اجتماعی افراد جستجو کرد.
نویسندهٔ کتاب مسالکالمحسنین فیلسوفی است اجتماعی و به همین سبب بخش مهمی از کتاب به مسائل فلسفی اختصاص یافته است؛ تکوین و آفرینش، ماهیت وجود و وحدت و تناسب کائنات، انسان، علم مذهب، جبر و اختیار و… مسائلی است که نسبتاً به تفصیل در کتاب آمده است.
او برای جهان به آفرینندهای اعتقاد دارد که: «کاینات را در کمال تناسب و حکمت حیرتانگیز خلق کرده، و اسباب آسایش و حفظ وجود را بیکسر و نقص برای ایشان فراهم آورده» است. و از قول این آفریننده آفرینش جهان را چنین وصف میکند: «در مرکز فضای قدمت محروسهٔ الوهیت خود پرتو متحرکی ابرمانند آفریدم که از شدت حرکت، به امر من، گاهی جزوی از خود متجزا نموده به فضا میافکند. همان متجزا نیز متحرک میشد، کرویت میگرفت تا فضای وسیع از کرات متحرکه پر گردید. برای این کرات متحرکه مراکز بیشمار قرار دادم؛ اسم هر مرکز را شمس، و مر کز اول را شمسالشموس نهادم، و به هریک از شموس مساحت مخصوص در فضا معین کردم. برای آنها سیارات، و سیارات را اقمار قرار دادم، که اقمار به دور سیارات،