و همين معنى سبب رعب و خوف عجم گرديد.مقاتلۀ عاصم پس از عبور با عجم و انهزام آنها و فرار يزدجرد با عيال خود به حلوان،بردن يزدجرد با منهزمين امواليكه سبك و قيمتى بود، دخول مسلمين به مداين،نزول سعد به ايوان كسرى و به جاى آوردن صلوة فتح در ايوان، گويند اوّل صلوة جمعهاى كه در عراق به جاى آورده شد در ماه صفر اينسال در روز جمعه بود.تعاقب لشكر اسلام منهزمين مداين را به اطراف و به قتل رساندن هريك،و گرفتن مسلمين غنايم و اموال آنها را كه همراه داشتند.گويند آنچه اثاث و اسباب و جواهر و اسلحه و خزاين ملوك عجم بوده به نهروان فرستاده بودند مگر نصف از خزانه مدفونه كه در مداين بود،تقسيم كردن سعد غنايم را بعد از وضع اثاث سلطنت و خمس،گويند لشكر اسلام شصت هزار نفر بودهاند و بهريك دوازده هزار تومان رسيد.
فرستادن سعد خبر فتح را با خمس غنايم نزد عمر،اجتماع عجم بعد از فرار از مداين در جلولا و نزديك خانقين به امر يزدجرد و سردارى مهران رازى و فيروزان،و حفر كردن خندقى عظيم كه با قطعات آهن شبيه به خار اطراف خندق مسدود شده بود،و اطّلاع سعد از اين فقره و نوشتن به عمر و امر كردن عمر لشكر اسلام را به سردارى هاشم بن عتبه و قعقاع بن عمر بمقاتله و محاصره جلولا،و امر عمر بر اينكه عدد لشكر زياده از دوازده هزار نباشد،رفتن هاشم و قعقاع به جلولا و محاصره لشكر اسلام آنجا را تا هشتاد روز و مقاتلههاى شديد با آنها تا عاقبت به واسطۀ هبوب رياح شديده و تاريكى هوا،قعقعاع بالشكر اسلام در خندق راه يافته مقاتله سختى واقع شده،آنها منهزم شدند، مهران رازى و فيروزان به قتل رسيده،گويند عدد مقتولين عجم به صدهزار رسيد، اطلاع يزدجرد از ماجراى و گذاشتن خسرسنّوم 1را به جاى خود و رفتن او به رى از حلوان،رفتن قعقاع بن عمر به حلوان و وصول وى بقصر شيرين،و بيرون آمدن خسرسنّوم،و زينبى دهقان حلوان و مقاتله و غلبۀ لشكر اسلام و به قتل آوردن زينبى و فرار خسرسنّوم،و فتح حلوان به غلبه،داخل شدن قعقاع به حلوان،آمدن انطاق از موصل به تكريت با جمعى از روميان و اعراب تغلب و اياد و نمرو شهارجه،و اطلاّع سعد و نوشتن به عمر و امر كردن عمر سعد را به فرستادن عبد اللّه بن معتم و ربعى بن الافكل 2را با دوازده هزار از لشكر اسلام به تكريت،محاصره كردن عبد اللّه تكريت را چهل روز،اتفاق كردن عبد اللّه با اعراب تغلب و اياد و نمرو قبول اسلام نمودن آنها به خفيه، شبيخون عبد اللّه به تكريت،ملحق شدن تغلب و اياد به لشكر اسلام،و قتل نمودن تمام روميان و فتح آنجا به غلبه،فرستادن عبد اللّه ربعى بن افكل را به موصل و نينوا با اعراب تغلب و اياد و محاصره نمودن آنجا،و امان خواستن و مصالحه كردن و غنايم به دست آوردن لشكر اسلام و فرستادن خبر فتح را با خمس غنايم نزد سعد و عمر،اجتماعى جمعى از عجم با آذين بن هرمزان در ماسبذان،و اطلاّع سعد و فرستادن ضرار بن الخطّاب را با جمعى از لشكر اسلام،و نزول ضرار در دشت ماسبذان و مقاتله سخت ضرار و اسير نمودن آذين و به قتل رساندن او،و انهزام اهل آنجا به جبال و امان دادن و جمع نمودن آنها و تاختن ضرار تا سيروان.فرستادن هرقل جمعى از اعراب جزيره را به هيت و اطلاّع سعد و فرستادن مالك بن عتبه و حارث بن يزيد عامرى را به مقابله ايشان،نازل شدن مالك و حارث به هيت،رفتن مالك با نصف لشكر به قرقيسيا،و مصالحۀ آنها به جزيه دادن و عود كردن سپاه هيت بهواسطه مصالۀ اهل قرقيسيا، تزويج عبيد اللّه بن عمر صفّيه بنت ابى عبيدة بن مسعود ثقفى خواهر مختار را وفات ماريه مادر ابراهيم بن رسُو اللّه(ص)حجّ كردن عمر در اين سنه و گذاردن زيد بن ثابت را به جاى خود.
[سنه 17 هجرى-سنه 638 مسيحى]
آسيا- بناى شهر كوفه و شهر بصره از خشت و گل به امر عمرو سعى سعد بن ابى وقاص بعد از آنكه از قصب و نى بود و آتش گرفت اوّل بقعهاى كه بنا شد در اين دو شهر مسجد آنجا بود،سبب بناى كوفه شكايت لشكر اسلام بود از وخامت آبوهواى بلاد عراق،اختيار كردن حذيفه و سلمان به امر عمر زمين كوفه را كه اعدل بقاع و اراضى عراق بود،قصد نمودن هرقل مقاتله ابو عبيده