صفحه تألیف و بعداً، خودش آنرا در یک مقاله تلخیص کرده و منتشر ساخته[۱] و این مطلب را از وقتی شروع کردهاست که پانزده ساله بود و از آن موقع در قطعیّت اصول دین مسیح شکّ و تردیدی پیدا کرده و از این تردید خود اندیشناک بوده و میترسیده و در عین حال قائل به اختیار نبوده؛ زیرا پذیرفتن عقیده اختیار، آدمی را با قبول قدرت مطلق خداوند مغایر میدانسته است. پس از چندی، اعتقاد خودرا بماوراءالّطبیعه از دست داده و عقیدهٔ راسخی پیدا کرده باینکه «بشر میتواند از راه تشریک مساعی عقل با کار ماشین، خودرا بحدّ کمال برساند» از دست دادن عقاید دینی اندوهناکش ساخته و آثار شاعران طرفدار دین را در دفاع از آیین خود با احساس همدردی میخوانده و عبارات رسائی که آنها را، عقلا، نمیپذیرفته در وی مؤثر میافتاده است. برای فراهم ساختن مجموعهای هماهنگ از دانش قرن هفدهم و ایمان قرن هیجدهم و شور و شوق قرن نوزدهم، کاملاً ناتوان بوده و نه تنها در اصول علوم دینی مردّد بوده؛ بلکه در اصول ریاضیّات هم شکّ و تردید داشته و امیدوار بوده که دیر یا زود بریاضیّاتی دست یابد که در آن شکّ و شبههای راه نداشته باشد و بتواند دامنهٔ این قطعیّت را بتدریج بعلوم دیگر نیز تسرّی و توسعه دهد. لرد راسل در آخر این قسمت از بیانات خود صریحاً میگوید «در ظرف مدّت این سالها علاقهام بعلوم دینی کم شد و بقایای اعتقاد خود به (ماوراءالّطبیعه) را، بآرامش صادقانهای، بدور انداختم» و بعد باز هم بشرح نحوّلاتی که در افکار و عقاید خود رو داده میپردازد و ضمناً در بارهٔ کتاب فلسفی اوّل خویش میگوید «اکنون بنظرم کمی ابلهانه میرسد» در خصوص مقالهای هم که نوشته بوده اظهار میدارد که «بنظر من جز چرند محض و مهمل صرف چیز دیگری نیست» قدری پائینتر مینویسد «اکنون آنچه را در میان سالهای ۱۸۹۶ و و ۱۸۹۸ دربارهٔ فلسفهٔ فیزیک نوشتهام میخوانم، بنظرم، کاملاً، بیمعنی میآید و تصوّر اینکه چگونه ممکن بوده است که من روزی آن مطالب را درست انگاشته باشم
- ↑ این مقاله در شمارههای ۲ و ۳ دورهٔ یازدهم مجلهٔ علمی و ادبی (سخن) بقلم آقای دکتر عباسقلی بختیار ترجمه و منتشر شده است.