برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۳۹۸

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۳۸۸
خیام
 

۴۸۴ – ۲۳۷ حج

  با بادهٔ ناب اندرین کاشانه، آویزش از آن شیوه کن ای فرزانه؛  
  کز خاک تو هر ذرّه که بر باد رود، سر مست رود تا بدر میخانه.  

۴۸۵ – ۴۳ حج – ۲۷۰ رز

  بنگر ز صبا دامن گل چاک شده، بلبل ز جمال گل طربناک شده،  
  در سایهٔ گل نشین که بسیار این گل در خاک فرو ریزد و ما خاک شده[۱].  

۴۸۶ – ۲۷۱ رز

  پیری دیدم بخواب مستی خفته وز گرد شعور خانهٔ تن رفته،  
  می خورده و مست خفته و آشفته، «والله لطیف بعباده» گفته.  

۴۸۷ – ۳۱ کم

  تا چند برابر وزنی از غصّه کره؟ هرگز نبرد دژم شدن راه بده.  
  کار من و تو برون ز دست من و تست؛ تسلیم رضا شو، بر دانا این به.  

۴۸۸ – ۱۲۰ حج – ۲۴۵ کم – ۲۷۲ رز – ۱۳۶ بو

  تا کی غم آن خورم که دارم[۲] یا نه؟ وین عمر بخوشدلی گذارم[۳] یا نه؟  
  پر کن قدح باده که معلومم نیست کاین دم که فرو برم برآرم[۴] یا نه؟  

۴۸۹ – ۱۴۱ حج – ۲۰ کم – ۲۷۳ رز – ۱۳۷ بو

  تن در غم روزگار بی داد مده؛ جانرا سخن[۵] گذشتگان یاد مده،  
  دل جز بشکر لب[۶] پریزاد مده، بی‌باده مباش و عمر بر باد مده.  

۴۹۰ – ۲۷۴ رز

  جانا، ز کدام دست برخاستهٔ؟ کز طلعت خویش ماه را کاستهٔ.  
  خوبان جهان بعید رو آرایند؛ تو عید بروی خویش آراستهٔ.  

  1. رز – با خاک شده.
  2. کم –خوری که داری.
  3. کم – گذاری.
  4. کم – فرو بری برآری.
  5. کم – ز غم.
  6. کم و رز – بسر زلف. بو – بسمن بوی.