برگه:NadereAyyamRobaiyatKhayyam.pdf/۷۵

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

ماخذهای عربی
۶۵
 

  «ولا یرعون اکناف الهُوَیْنا اذا حلّوا ولاروض الهدون»  

من گفتم: «هوینا صیغهٔ مصغّر است که مکبّر ندارد؛ مانند ثریّا و حمیّا[۱] و شاعر اشاره میکند بعزّت و مناعت آن قوم؛ یعنی هر گاه نازل شدند بجائی، بچیزهای پست و کارهای خرد نزدیک نمیشوند بلکه از کارهای بزرگ و دشوار آغاز کرده بسوی دشوارترین آنها پیش میروند» سپس، انواع خطوط قوسی را از من پرسید، گفتم: «انواع خطوط قوسی، چهار است؛ محیط دایره، نصف دایره، کوچکتر از نصف دایره و بزرگتر از نصف دایره.» بیدر من گفت: «شنشنة اعرفها من اَخْزَم».

و داماد یا پدر زن او و یا برادرزنش.[۲] امام محمّد بغدادی برای من نقل کرد و گفت: «او (امام عمر خیام) پاک میکرد دندانهای خود را با خلالی از طلا در حالی که مطالعه میکرد مبحث (آلهیّات) را از کتاب (شفا) وقتیکه بفصل (الواحد والکثیر) رسید خلال را میان دو ورق گذاشت و گفت: «مردانی از پاکان و نیکان بخواه تا من وصیّت کنم» پس از آنکه وصیّت کرد، برخاست و نماز خواند و دیگر، نخورد و نیاشامید و چون نماز خفتن واپسین را بجا آورد؛ سجده کرد و در سجود میگفت: «خدایا، میدانی که من ترا باندازه‌ای که ممکنم بود شناختم؛ پس بیامرز مرا که شناختن من ترا دستاویز منست بدرگاه تو «و در آن حال در گذشت».

از جملهٔ کسانی که عهد خیام را دریافته و اورا از نزدیک دیده و در آثار خود یادی از وی کرده‌اند، همین مورّخ معروف و معتبر؛ ابوالحسن بیهقی است که روایات او مورد اعتماد و استناد مؤلفین مؤخر از خویش میباشد. و چنانکه مشهود است، او مانند نظامی عروضی سمرقندی، طیّ شرح حال خیام، نبوغ فطری و مقام شامخ


  1. الحمیا، شدة الغضب واوله. یقال «لاتکلمه فی حمیا غضبه». سورة الخمر. الخمر نفسها.– من کل شئی شدته واوله یقال «هو شدیدالحمیا» ای عزیر النفس ابی – المنجد. یعنی؛ حمیا، شدت خشم و اول آنست گفته میشود «لا تکلمه فی حمیا غضبه = سخن مگو با او در شدت خشمش» و بمعنی شدت نشأه شرابست و خود شراب هم هست و بشدت و اول هر چیز نیز گفته میشود. و گویند «هو شدید الحمیا) یعنی؛ او دارای عزت نفس و مناعت طبع است.
  2. الختن. کل من کان من قبل المرأة مثل الاب و الاخ. زوج الابنة – المنجد. یعنی؛ ختن، هر خویش است از طرف زن مانند پدرزن و برادر زن و بمعنی شوهر دختر هم هست.