که بشود باز خود را حفظ میکند. مردها پیراهن سفید میپوشند و شلوار آبی. «ولیان» که از دهات ساوجبلاغ است و دو فرسخ بیشتر با اورازان فاصله ندارد (پایین اورازان است)، چون راه ماشینرو دارد، خیلی زود آداب شهری را در لباس پوشیدن اقتباس کردهاست. کلاه لگنی، کت، شلوار، و پیراهنهای بلند زنانه در این چندبار که رفت و آمدی از آنسو داشتهام هر بار بیشتر از پیش بچشمم خوردهاست. اما در اورازان کمتر اثری از پوشاک شهری هست. جوانهایی که از نظام وظیفه برمیگردند، مردهایی که در فصل بیکاری بمعادن ذغال آبیک و «هیو» میروند یا زنهایی که مدتی در تهران بخدمتکاری میگذرانند. همه وقتی بمحل برگشتند خیلی بندرت آداب شهری را حفظ میکنند و باز همان کرباس آبی و همان گیوههای تخت کلفت و همان شلوار و شلیتهٔ محلی را میپوشند. مردها روی سر تراشیده شدهشان کلاه نمدی معمولی میگذارند. زیرچانه و روی گونههای خود را میتراشند و ریش انبوهی میگذارند که در میان دو خط موازی ازین گوش تا آن گوش ادامه دارد و بهترین حافظ صورتهای آنها در قبال گرما و سرمااست. پیراهن کرباسی که در زیر میپوشند یخهاش از طرف راست باز میشود و از بغل گردن تا پهلو دکمه میخورد. دکمههای نخی مخصوصی که زنهاشان از قیطان درست میکنند. دکمهٔ ساخته شده بکار نمیبرند. آستینها یکسرهاست و مج و دکمه ندارد ولی بجای آن با ریسمان باریکی که بلباس دوخته است مچ دست را میبندند. روی پیراهن، قبا بتن میکنند. قبای سه چاک. کمی از کتهای شهری بلندتر. تا بالای زانو، و از کرباس آبی که یخه اش باز است و آستینهایش را فقط موقع کار با ریسمان میبندند. پیرمردها قباشان بلندتر است و این خود یکی از علایم ریش سفیدی است.
برگه:Owrazan - Jalal Ale Ahmad.pdf/۴۳
این برگ همسنجی شدهاست.
۴۲