برگه:Parvindoxtaresāsān.pdf/۲۰

این برگ هم‌سنجی شده‌است.

۲۰
پروین دختر ساسان

دو از انجمنهای زیرزمینی که کنکاش میکرده‌اند تازیان پیدا کرده‌اند لشکری که بکمک ما از دیلمستان میامده جلوبر شده ما از همه‌جا جدا مانده‌ایم دور و پرت افتاده‌ایم بدون زور جلو لشکر خونخوار دشمن، تازیانی که از هیچ پستی و درندگی روبرگردان نیستند، درنده‌ترین سرکرده خود را خلیفه برای ما فرستاده این جنگی است که برای مرگ و زندگانی خودمان میکنیم و سرنوشت بچه‌ها و زنهای ما بسته به آنست.

چهره‌پرداز – این سرکردهٔ آنها نیست که خونخوار است، خلیفه است که دستور کشتار و فروش زنها را داده تا تباه کردن آئین مزدیسنی از هیچگونه جوروستم کوتاهی نکند. نگذارند سنگ روی سنگ بند بشود. گوئی دسته‌ای از اهریمنان و دیوان تشنه‌بخون هستند که برای برکندن بنیان ایرانیان خروشیده‌اند. اکنون انگره‌مانیو و دیو خشم سرتاسر کشور ما را گرفته در همه‌جا خونریزی و ستمگری فرمانروائی دارد... از دیرگاهی است که ترسائیان، زروانیان، مانویان و مزدکیان رخنه در کیش آشوئی انداخته‌اند و تخم دوئی و بیگانگی مابین مردم کاشتند ناسازگاری آنها پیشرفت تازیان را آسان کرد. (سرفه)

دوباره میپرسد – آیا خیلی کشته‌اند؟

پرویز با حرارت – شما نمیدانید چه میکنند باید دید... باید دید... این جنگ نیست کشت‌وکشتار است... آنها جلو می‌آیند می‌کشند هنگامی که همه را سر بریدند و شمشیر