آوردهاند و برای طلاب، مدرسه صدر را در بازار تخصیص دادهاند که بدون کاشیکاری و برای تحصیل مناسبتر است. باز هم جای شکرش باقی است، مثلی است معروف که جلو ضرر را از هرجا بگیرند منفعت است.
***
پل خواجو – تنگ عصر بود که بقصد دیدن پل خواجو رفتم. کنار رودخانهٔ قلمستان درختهای بید و تبریزی بود که محل گردشگاه مردم است و صدای غلت آواز انسان و قورباغه شنیده میشد. کارخانهٔ پارچهبافی کازرونی در آنطرف رودخانه دودزده و سیاه بنظر میآمد که عزای مرگ صاحبش را گرفته بود.
پل خواجو کاروانسرامانند درست شده، دو طرف آن طاقنما زدهاند و تقریباً سه طبقه است که در حدود هژده چشمه یا بیشتر دارد. طبقهٔ پائین خیلی محکم از سنگ ساخته شده و جلو دهنه هر چشمهای کشو سنگی دارد بطوریکه میشود جلو آنرا بوسیله تختهٔ چوبی گرفت و آب رودخانه بالا میآید، و قابل قایقرانی میشود. میگویند که ظلالسلطان اغلب بند آب را بسته و با حرم خودش قایقرانی میکرده و دستور میداده که آتشبازی بکنند. شاید آنرا از نظر فلاحتی درست کرده باشند تا در موقع کمی آب ببلندی هم سوار بشود. معروف است که شاه طهماسب اقدام کرد که آب رودخانه کارون را باصفهان بیاورد و هرگاه این فکر امروزه هم عملی بشود ممکن است اصفهان را دوباره به آبادی دوره صفویهاش برسانند.
روی سقف طاقنمای پل چشمانداز قشنگی از اصفهان و