این برگ همسنجی شدهاست.
57
OMAR KHAYYAM
۸۱
چون بلبلِ مست راه در بستان یافت | ||||||
رویِ گل و جامِ باده را خندان یافت | ||||||
آمد بزبانِ حال در گوشم گفت | ||||||
دریاب که عمرِ رفته را نتْوان یافت |
۸۲
خیّام تنت بخیمهٔ ماند راست | ||||||
سلطان روح است و مَنزِلش در افناست | ||||||
فرّاشِ اجل ز بهرِ دیکر منزِل | ||||||
ویران کند این خیمه چو سلطان برخاست |
۸۳
خیّام که خیمهایِ حکمت میدوخت | ||||||
در کورهٔ غم فتاد و ناگاه بسوخت | ||||||
مقراضِ اجل طنابِ عمرش ببُرید | ||||||
دلّالِ قضا برایگانش بفروخت |
81.N.The MSS. have a variation of this, beginning Bulbul chu. Jám . . . . rá.See Bl. Prosody, p. 12.
82.C. L. N. A. I. J.Manzil, in line 2, 'lodging;' in line 3, 'stage.'Khímăyé, a 'tent'.
83.C. L. N. A. B. I. J.