این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
تصریح میشود که میفرماید:
تو و طوبی و ما و قامت یار | فکر هرکس بقدر همّت اوست |
رباعی ۴۸– در باب بیچارگی فلک و بیتأثیری ستارگان در کار انسان گویندگان بسیار سرودهاند از جمله نظامی در داستان لیلی و مجنون آنجا که وصف آسمان میکند و از قول مجنون با ستارگان راز و نیاز مینماید سرانجام متوجّه میشود که از این اجرام کاری ساخته نیست و میگوید:
دانست کزان خیال بازی | کارش نرسد بچاره سازی | |||||
نالید در آنکه چاره ساز است | از جمله وجود بینیاز است | |||||
گفت ای در تو پناهگاهم | در جز تو کسی چرا پناهم | |||||
ای زهره و مشتری غلامت | سرمایهٔ نام جمله نامت | |||||
آن کن ز عنایت خدائی | کآید شب من بروشنائی |
۱۳۳