این برگ همسنجی شدهاست.
۲۸۶
سستی مکن و فریضهٔ حق بگزار | ||||||
وین لقمه که داری ز کسان باز مدار | ||||||
غیبت مکن و خلق خدا را مازار | ||||||
در عهدهٔ آن جهان منم باده بیار |
۲۸۷
عمرت چه دو صد بود چه سیصد چه هزار | ||||||
زین کهنه سرا برون برندت ناچار | ||||||
گر پادشهیّ و گر گدای بازار | ||||||
این هر دو بیک نرخ بود آخر کار |
۲۸۸
گر باده خوری تو با خردمندان خور | ||||||
یا با صنمی لاله رخ و خندان خور | ||||||
بسیار مخور ورد مکن فاش مساز | ||||||
اندک خور و گه گاه خور و پنهان خور |