این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
۴۱۲
زان می که مرا قوت روانست بده | ||||||
زان گرچه سرم بسی گرانست بده | ||||||
بر نه بکفم قدح که دهر افسانه است | ||||||
وین عمر چو بادی گذرانست بده |
۴۱۳
فریاد که عمر رفت بر بیهوده | ||||||
هم لقمه حرام و هم نفس آلوده | ||||||
فرمودهٔ نا کرده سیه روزم کرد | ||||||
فریاد ز کردههای نا فرموده |
۴۱۴
نقشی است که بر وجود ما ریختهٔ | ||||||
صد بوالعجبی ز ما برانگیختهٔ | ||||||
من زان به ازین نمیتوانم بودن | ||||||
کز بوته مرا چنین برون ریختهٔ |