در فرنکستان بنا دارند که راهآهن که از کوهستان البس خواهد کذشت بسازند و این بسیار کار بزرک و عُمده است که پیش کرفتهاند و بزرکی راه مزبور از این معلوم میشود که شانزده هزار عملهٔ مرد و دو هزار زن و بچه الآن در سر راه مزبور در کارند از کوهی که این راه میرود ارتفاعش از بحر مُحیط هشتصد زرع بلندتر است و در یکجائی هم بقدر یکربع فرسخ این راه را در زیر کوه ساختهاند بعد از آنکه این راهآهن ساخته بشود از سراسر آنولایت بکالسکهٔ بخار بسیار زودتر از حالا سفر و سیاحت میتوان نمود
بعد از آنکه کشتیهای بخار در اکثر دریاهای فرنکستان سایر جاهای روی زمین براه افتاد آذوقه و اجناس در مملکت انکلیس بسیار تنزل کرده و ارزان کردیده است و بعضی از اجناس ماکولات را که پیش از این نمیتوانستند در کشتی بادبانی بیاورند بجهة اینکه حرکتش بدست باد بُود و اکر بجهة باد حرکت کشتی طول میکشید آذوقه خوراکی ضایع میشد حالا در کشتی بخار بسیار میآورند چونکه کشتی بخار بسیار سریعالحرکت و وقت ورودش نسبت بکشتیهای بادبانی مُعین است چیزها که در ایّام سابق نمیفرستادند حالا زیاد میفرستند از آنجمله در شهر سُوثهمپطان از اسکندریهٔ مصر سیزده چلیک تُخممرغ که هر چلیکی بزرکتر ازان بوده که به اسب یا شتر بتوان بار نمود فرستادهاند
از ولایت پیهمانت نوشتهاند که اشخاصی در آنجا بنای اغتشاش داشتند میخواستند از پادشاه یاغی بشوند و باو زور بیاورند که از تاج و تخت دست کشیده بیکی از اقوام خود واکذار نماید و خودش استعفا بکند در روزنامهٔ آخر که بدارالخلافهٔ باهره رسیده این کذارش را نوشته بودند و لکن معلوم نیست که حقیقت داشته باشد یا نه
از طرابزان نوشتهاند که آتش بخانهٔ قونسول در طرابزان افتاده و کویا سبب اتش افتادن این است که در اطاق بخاری پیچ بوده که دودکش او از آهن بوده و چونکه خانههای آنجا اکثر از چوب و تخته است تختههای نزدیک به بخاری و دودکش بخاری آتش کرفته بود اما دیر خبردار شُدند وقتیکه فهمیدند چنان آتش شعلهور شده بود که نتوانستند خاموش نمایند وقتیکه خبر آوردند که این قضیّه اتفاق افتاده رستمپاشا حاکم آنولایت با نظام خاموشکن آنجا آمده و آنچه ممکانشان بود سعی و کوشش کردند که اتش را خاموش کُنند اما تا خاموش کردن آنها خانه بالمرّه سوخته بود کوشش پاشای مزبور و ناظر کراختین و سایر عملهجات آنجا همینقدر فایده کرد که بخانهای دیکر نکذاشتند اتش سرایت نماید بزرک کشتی بخار نمس که در انجا بود همراه آدمهایش و کُلّ فرنکیها آمده امداد کردند که اموال قونسول مزبور را از آتش بیرون بیاورند اما ضرر زیاد بقنسول خورده کُلّ کتابخانهاش سوخته و میکویند که بعضی از جواهرات و زینت زنش هم در اطاقی که آتش افتاده بوده است تلف و مفقود کردیده
در میان کشتیبانهای بعضی از شهرهای ولایت انکلیس و صاحبان کشتی مالالتجاره کفتکوی مخالف شده کشتیبانها مواجب زیاد میخواهند و صاحبان کشتی میخواهند ندهند در بعضی شهرها پانصد نفر و هزار نفر جمع شده و بموز دکانچیها در دور شهرها صدا بلند کردهاند مواجبی که میخواهند با جیرهٔ آنها ماهی شش تومان و شش هزار پول ایران است و چونکه میخواهند که مُتّفقالقَوْل باشند آنها را هم که بمواجب کمتر راضی بودند مجبوراً از کار باز داشته با خود یکحرف کردهاند چونکه بعضی از کارهای آنها خلاف حکم و قانون ولایت انکلیس است از جمله مجبور کردن دیکران را که بمواجب کم کار نکنند کزمهای بعضی شهرها بیرون آمدند که کشتیبانهای مقصر را بکیرند با چوب و مشت قدری جنک کرده امّا بعضی از مقصرین را کرفته محبوس کردهاند بقانون انکلیس هر کس حق آنرا دارد که بهر قدر مواجب که میخواهد خدمت نماید امّا حق آنرا ندارد که دیکرانرا تحریک نماید و از راه در ببرد