روزنامه وقایع اتّفاقیه بتاریخ پنجشنبه بیست و هفتم شهر رجبالمرجّب مطابق سال تنکُوزئیل سنه ۱۲۶۷
نمرهٔ هفدهم هر کس در طهران طالب نُسخه ازین رُوزنامها باشد در بازار در دکان میرسیدکاظم بلور فروش فُروخته میشود |
قیمت یک نسخه دهشاهی سه ماه ششهزار دینار شش ماه دوازده هزار دینار یکسال دو تومان و چهار هزار |
اخبار داخلهٔ ممالک محرُوسهٔ پادشاهی
اُردُوی همایون
چنانچه در روزنامهٔ هفتهٔ کذشته نوشته شده موکب فیروزی کوکب اعلیحضرت پادشاهی در روز شنبه ۸ ماه رجبالمرجب بقزوین نزول اجلال فرموُدهاند و اهل شهر از اعیان و اشراف و علما و ساداة و وضیع و شریف با کمال شوق و شعف به پیشواز آمده بودند و عامة خلق خاصه کسبه بحدّی از توقُّف موکب همایون در قزوین شاکر بودهاند که از اکثری شنیده شد که قلباً راضی نبودهاند که موکب شاهنشاهی از قزوین حرکت فرمایند زیرا که در نظام و آرامی قشون اهتمامی شده است که تعدّی بکسی نمیشود و در معاملات هم منافع کلی باهل این بلد رسیده لکن در یوم سهشنبه ۱۸ از آنجا تشریففرمای صفحات عراق شدند
مقرّبالخاقان حاجی علیخان فرّاشباشی در خدمت مُحوّله بخود به کفایت و صداقت اقدام نموده و خدماتش مقبول و مستحسن خاطر اعلیحضرت شاهنشاهی و اولیای دولت قاهره افتاده و علاوه بر منصب فراشباشی کرسی عمارات دیوانی کلّ ممالک محروسه را باو واکذار کردند که مُستحفظ و سرایدار و معمار بهر یک از عمارات که لازم است مُعیّن نماید و عمارات دیوانی را که آثار شوکت ایندولت علیه است همیشه پاکیزه نکاهدارند و تعیین نمودن فرّاشباشیان حکام و فرماندهان ممالک محروسه نیز بعهده مشارالیه محوّل کردیده که عزل و نصب آنها نیز بعهدهٔ او محول باشد و فرمان همایون بجهة این دو منصب بافتخار مشارالیه مرحمت شده
عالیجاه اقاخان که بسرتیپی سوارهٔ ایلات قزوین منصُوب شده بوُد در روز ورود موکب همایون هزار و پانصد نفر سواره باشکوه تمام به استقبال آورده و بعد از آن هم دو روز اولیای دولت علیّه سان بدقت تمام دیدند هر طایفه را از سواره بیکرنک لباس ترتیب داده بود که هر طایفه از لباسشان معلوُم و مُمتاز بُود و جمیع اسبهای این هزار و پانصد نفر داغ کرده و خوب بُود و اسب هر طایفه را به اسم همان طایفه داغ کرده بودند و خوب و زُبده بنظر آمدند
فوج پنجم ایلات قراچهداغی و سوارهٔ ایلات قراچُورلُوی آذربایجان یک منزل بقزوین مانده به اردوی همایُون مُلحق شدند و از سان حضور اعلیحضرت پادشاهی کذشته و از آنجا با عالیجاه جعفرقلیخان قراچهداغی میرپنجه مأمُور سرحدّات استرآباد و کرکان شدند و بدارالخلافه آمده سیصد نفر از سوارهٔ افشار ابوابجمعی عالیجاه سلیمانخان را