برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۴۲۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

به حضرت عیسی هم فقط به وسیله آداب ورسومی است که اولیای دین عیسوی مقرر داشته اند ، و به توسط کشیشان باید انجام بگیرد ازغسل تعميد وخوردن نان وشراب متبرك و آداب دیگر که شرح آن طولانی و بی ضرورت است و این اصول را فروعی هم هست که به ذکر آنها حاجت نیست ، واز زمانی که مسیحیت در اروپا قوت گرفت تا همین سده هیجدهم، اولیای دین مسیحی گذشته از اینکه این اصول وفروع را تعلیم می کردند « و هنوز هم می کنند ، به هیچکس اجازه نمی دادند که سخنی بگوید که مستقیم یا غیر مستقیم و به صراحت یا به کنایه و اشاره با این تعلیمات مخالفتی داشته باشد وچون تورات وانجیل کتاب آسمانی مسیحیان است؛ با آنکه در بسیاری از مواضع ظاهر عبارات آن در کتاب چنان است که به عقل درست نمی آید اولیای مسیحیت در کلامی را که اندك منافاتی با ظاهر همان عبارات داشت، کفر و الحاد می خواندند، و گوینده را مورد تعقیب می ساختند، بلکه کشتنش را واجب می دانستند و در تضییق برعقاید مردم چنان سخت می گرفتند که حتی مخالفت با حکمت ارسطورا به قسمی که با اصول دین عیسوی تطبیق کرده بودند جایز نمیشمردند و در محدود ساختن افکار چنان جد داشتند که گاهی از اوقات به تدبیر و حیله در عقاید مردم تفتیش می کردند و بهر کس طن می بردند که نسبت به این تعلیمات اعتقاد راسخ ندارد او را به انواع عقوبات از شکنجه و کشتن وزنده سوزانیدن گرفتار مرساختند.

كفر و الحاد ولتراز اینست که به آن تعلیمات و همچنین به بعضی از مندرجات تورات وانجيل معتقد نبوده و به انواع مختلف مخصوصا به استهزا و انتقاد یا آنها مبارزه کرده و اصرار ورزیده است که وجدانیات باید آزاد باشد ومشعرض عقاید مردم نبایدشد وعفوراغماض با پدداشت خداوند انسان را باهمین طبیعتی که می بینیم خلق کرده نفسانیاتی در وجود اونهاده وعقلی هم به او داده است هر اندازه بدبکند بد میبیند وهر قدر عقلش بر نفسش غلبه کند سعادتش بیشتر می شود ودین حق آنست که از این تعلیمات عادی باشد و فقط دستور اخلاقی بدهد ومردم را آزاد بگذارد که غایتی را که طبیعت برای آنها معین کرده دنبال کنند و دین برای تکمیل اخلاق مردم است از تعلیمات اخلاقی گذشته تعلیمات


–۱۷۰–