برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۴۲۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

حقیقت است آنست که همه کس میداند و باقی موهومات است وهیچگاه به درستی معلوم نخواهد شد ادراك عقل انسان حدی دارد که باید به آن قانع شود و در هر چیزی که نمی تواند ادراك كند به خیال بافتن خود را دلخوش نازد در هر موضوع باید سخنی گفت که همه کس فهم تواند کرد آنچه بیشتر مردم نمی فهمند گفتنش چه سود دارد ؟ باید حس و تجربه را مأخذ علم قرار داد و آنچه از آن رو معلوم میشود موضوع تعقل ساخت ، و به فرضیات نباید پرداخت اهل نظر جز لفاظی سخنرانی هنری ندارند، کار صحیح آنست که اهل عمل می کنند که اکتشافات واختراعات می نمایند.

پس معلوم می شود که ولتر همچنان که در مسیحیت به چشم عیب جوئی می نگریست ومحسنات دیانت را نمی دید و به نظر سطحی نگاه می کرد ، در مباحث فلسفه اولی و تحقیقات امثال افلاطون و ارسطو و دکارت و اسپینوزا ولایبنیتس و مانند آنها هم درست تأمل ننموده یا نموده و نفهمیده است که آن مفاخر عالم انسانیت از دولت صفای ضمير وهوس سرشار و مراقبه و تفکر بچه نکات دقیق برخورده ، وجد عوالم بلند که از نظر عامه پنهان است سیر نموده اند . و آنچه ولترو امثال او موهومات وخیال بافی خوانده اند ، اگر آنها نیافته بودند هرگز مدارك و مشاعر نوع بشر به این پایه که امروز رسیده نمی رسید و حتی در علوم طبیعی هم ترقیاتی که میدانیم حاصل نمیشد .

به هر حال ولتر مريد لاك و نیوتن است ، و می گوید : سخنان حکمای پیشین در حقايق ومخصوصاً در چگونگی علم وعقل انسان در جنب تحقيقات لاك ، مانند افسانه ورمان است در جنب تاریخ و علم تشریح، و همچنین است فرض گردباد های دکارت در جنب نظر نیوتن در باب جاذبة عالم و قاعده حرکات کرات آسمانی .

ولتر بر خلاف آنچه تصور کرده اند ، موحد است ، و در اثبات ذات باری بیانات مفصل دارد . ودر این باب هم دقایقی به کار برده است ولیکن تحقیقاتش عمقی ندارد و همان سخنهایی است که همه گفته اند. از جمله اینکه ، وجود موجودات و احوال وعوارض آنها را می بینیم که لغو نیست ، و هرچیزی و هر امری را غایتی است ، و آثار عقل و


–۱۷۲–