برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۴۸۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

این سه شعبه فلسفه اولی[۱] را تشکیل می دهد، رفيلسوفان تا کنون مدعی بوده اند که این مقولات را که وجود های مطلق و قائم به ذات تصور می شوند به قوه عقل و نظر می توان اثبات کرد ، وبنياد فلسفه نقدى كانت بر اینست که این ادعا را باطل کند . یعنی دانسته شود که این ذرات را به قوه عقل نظری نه می توان ادراك كرد و نه می توان اثبات نمود ، راین مقصود به وسیله ای دیگر باید حاصل شود، زیرا چنانکه پیش از این نمودار ساختیم قلمرو عقل نظری محدود به تجربیاتی است که عوارض می باشند وهنر عقل همین است که عوارض ذوات را که از راه حس به اومی رسند در تحت انتظام و قاعده در آورد ومعلوم ومعقول بسازد.

نظر به این منظور کانت این قسمت از تحقیقات خود را «جدل برترین»[۲] می نامد ، زیرا میخواهد بنماید که استدلالی که فیلسوفان در اثبات صور معقول می کنند برهانی نیست ، جـدل بلکه مغالطه است ؛ اگرچه قصد مغالطه نداشته و فقط سهو کرده اند.

اشتباهی که فیلسوفان جزمی درباره اثبات ذرات به قوه عقل دارند می توان نظیر اشتباهی دانست که کودکان درباره کنار: افق دارند که آن را پایان سطح زمین می انگارند ، و چنین می پندارند که آنجا آسمان به زمین پیوسته است ، اما هرچه بکوشند که به آن برسند دورتر می رود و این اشتباهی است که عقل هیچکی از آن مصون نیست مگر اینکه نقادی پیش بیاید ورفع اشتباه نماید .

در قسمت روانشناسی[۳] کانت می گوید : اهـل تحقيق وحـود


  1. Métaphysique اینها تقسیماتی است که پس از لایبنیتس ولف و حکمای دیگر آلمان در فلسفه مقرر ساخته بودند.
  2. Dialectique transcendantale
  3. در اینجا مقصوداز روانشناسی Psychologie rationnelle یعنی روانشناسی تعقلی است که اثبات جوهر ومجرد و جاوید بـودن نفس را فقط به دلیل و برهان می کند و از مباحت فلسفه اولی است نه آن روانشناسی که حالات نفی را به مشاهده و تجربه در می آورد و آن از علوم طبیعی است.
–۲۳۱–