برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۵۶۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

دارد که ادراك واراده خاسیت او است و بیرون از نفس هم موجوداتی هستند که خاصیت آنها ابعاد داشتن است ، یعنی جسمند و به دلایلی که پیش ازین اشاره کردیم معتقد شد که به صحت ادراکات می توان مطمئن گردید ، و یقین کرد ولیکن اطمینان نام را شایسته معقولات دانست ، ومانند پیشینیان از اصحاب عقل، مدعی شد که بعضی معلومات وادراك پاره ای از حقایق در نفس انسان سر شته شده رفطری است وخاصیت عقل او است[۱] و به حس و تجربه بستگی ندارد ، و به وجه نیکو باز نمود که ادراکات حسی با حقیقت مطابق نیست ، وحـراس ما فقط مناسباتی میان بدن و امور خارجی نشان میدهند البته حس در کار زندگی وحوائج بشری معتبر ومحل استفاده است ، اما حقایق امور را چنانکه هست به ما میشناساند ، مثلا گرمی و سردی وروشنائی وطعم وامور دیگر از این قبیل، حرکاتی از اجزاء اجسام می باشند که چون به آلات حاسه ما می رسند به این سورتها برما متصور میشوند را گر حقایق را درك مي كرديم جز حرکات چیزی در نمی یافتیم .

هوشمندان البته به این نکته برمیخورند که این مسئله که برای انسان علم چگونه حاصل می شود ارتباط نام با معرفت نفس[۲] یعنی روانشناسی دارد ، زیرا چون علم را منتسب به قره ای کردیم که آن یا خود نفس است[۳] یا متعلق به نفس است ؛ پس اگر برچگونگی قوه علم معرفت بیابیم در واقع بر نفس معرفت یافته ایم ، این است که تحقیقات حکما در باب چگونگی تحصیل علم واعتبار و استحکام آن در حالی که مارا می رساند به اینکه بدانیم قوه علم وادراك انسان چه پایه ومرتبه ای دارد، و تا چه اندازه می تواند معتبر باشد ، و چه چیزها را می تواند درك كند، وچه چیزها است که درك آنها در دسترس نیست) خاصیت دیگر هم دارد که مارا به معرفت «عالم»[۴] یعنی نفس یا روان نزديك مي كند ، وغير مستقیم به معرفت ما بر «معلوم»[۵]


  1. شبیه به آنچه دانشمندان ما به عقل بالملكه منتسب می کنند.
  2. Psychologie
  3. Arme یا Esprit
  4. Sujet
  5. Objet
–۱۳–