برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۵۷۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

دیانت است.

این بود مختصری از اصول فلسفة فيخته که شرح مفصل دارد در اخلاق و سیاست و حقوق نیز تحقیقات آورده که از گنجایش این کتاب بیرون است .

اگر بیان مـا روشن بوده و خوانندگان تأمل فرموده اند . دریافته اند که این فلسفه چه اندازه به عقاید عرفا وحکمای اشراقیما نزدیکست ، وفقط شیوه بیان تفاوت دارد وشاید بتوان گفت ، علمی تر است ، و البته این فلسفه هم تمام نیست ، و خرده های چند بر آن گرفته اند و از جمله اشکالاتی که به ذهن می آید اینست که اگر (جز من) جنبه منفى وغير عالم (من) است و حقیقت ندارد ، پس چگونه معلوم میشود ؛ ومن چگونه به آن بر می خورد و آن را در می یا بد ؟ و آنکه به قول فيخته (من مطلق) است و نامحدود است ، چرا خودرا محدودومقید می کند ؟ اما چه فلسفه ای است که مشکلاتی باقی نگذاشته؟ و کدام حکمت است که معما را به درستی گشوده باشد ؛ و به زودی خواهیم دید که پیروان فیخته مشکل را به عقیده خود چگونه حل کردند و فعلا در مباحثی که در پیش داریم این فقره را همواره باید در نظر داشته باشیم که كانت يكجا قائل به عوارض بود ، ریکجاقائل به ذراتی که منشأ ومبدأ آن عوارضند ، وما آنها را نمی توانیم ادراك کنیم ، رفیخته این مذهب دو گانگی را مبدل به مذهب یگانگی کرد، که فرض ذراتی که ادراك آنها برای مـا میسر نباشد لازم نیست حقیقت یکی است و آن ( من ) است و باقی همه مخلوق و مصنوع او می باشند .

بخش دوم

شلينك

«شلينك»[۱] هرچند نزديك به هشتاد سال روزگار گذرانیده


  1. Friedrich Wilhelm Joseph von Schelling
–۲۴–