برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۵۹۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

این مقدار از تحقیقات را که هگل در کتابی کلان نگاشته ، و ما شاخ و برگهای آن را زده وجوهرش را کشیده به چند سطر در آوردیم ، حکیم آلمانی خود مبحث نخستین از منطق خویش قرار داده ، و آن را مبحث وجود نامیده است . از آن رو که کم و کیف را از وجود جدا در نظر نگرفته وهرسه را لازم یکدیگر دانسته است، چنانکه اگر کیفیت و کمیت را در نظر نگیرند تصور وجـود حاصل نخواهد بود . ومی گوید : این مقدار از تعقل در امـر وجـود تعقل بدوی انسان است که هنوز به کنه وجود نپرداخته ، واهل علم نشده است . و پا به دایره علم و دانش وقتی می گذارد که به کنه ذات فرو رود ، ومفهومات و مقولاتی که در این مرحله به تصور می آوردمر بوط به فنون علم وراجع به ماهیت ذات است ، و تشریح آن قسمت دوم منطق هکل می باشد .

پس در مبحث وجود مقولات همه انتزاعی بودند ، و نصوروجود و کم و کیف را بکلی ساده ومجرد و به طور مطلق تعقل کردیم ، و هیچ مصداقی برای آن مفهومات در نظر نداشتیم ، همه را بـالقـوه انگاشتیم و فعلیت نداشتند . اينك در عالم تحقق و فعلیت قدری پیش می رویم ، وهمان مقولات را يك اندازه به صورت وجود خارجی به تصور می آوریم و چیز یاشینی و ذات در نظر می گیریم، واختلاف ومشابهت وجنبه مثبت ومنفی و نسبت میان اشیاء ملحوظ می داریم ، به عبارت دیگر به «ماهیت»[۱] وجود می پردازیم .

هر چند تا کنون نیز به منتها درجه اختصار کوشیده ایم ، چون می خواستیم روش وسلوك عقلی هکلی را نمودار کنیم، باز قدری تفصیل دادیم . در بیان بقیه منطق هگل بیشتر به اختصار خواهیم کوشید ،و فقط به اصول مطالب اشاره خواهیم کرد ، زیرا ورود در تفصیل آنها هرچند شاید برای ورزش فکر سودمند باش ، فایده حقیقتش کم است وبر معلومات چندان چیزی نمی افزاید.


  1. Ernence
–۴۹–