برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۵۹۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

در مبحث ماهیت می بینیم مقولاتی که به ذهن می رسد جفت جفت است ، خود است وغیر ، درون است و بیرون، کنه است ورجه، باطن ر ظاهر ، ماده وصورت ، مؤثر واثر، وچون بخواهیم صریح تر بگوئیم ذات است وعوارض ذات[۱] یا ماهیت است و نمایشهای[۲] او ، و عجب اینکه این مقولات دوگانه را چون نيك بنگریم یگانه اند . در عین این که دو تاست یکی است ، ماهیت همان نمایش است ، و نمایش همان ماهیت است. ذات همان عوارض است ، وعوارض همان ذات است . اگر يك جا به نظر می رسد که اصل ماهیت است که مؤثر است ، وعوارض که آثار او هستند فرع ارهستند از طرف دیگر می بینیم عوارض و آثار هم اصالت دارند ،زیرا آثار اگر نباشند مؤثر چه خواهد بود ؛ وعوارض اگر نباشند ذات چـه معنی دارد ؟ راست است که چراغ به نظر می آید اصل است، وروشنایی پرتو او است اما اگر این پر تو نباشد چراغ چه خواهد بود؟[۳] و کسانی که در حل معمای جهان فکر کرده اند از این جهت آن را دشوار یافته اند که به این یگانگی اثر ومؤثر پی نبرده و همواره گرفتار این مشکل بوده اند که اثر با مؤثر چه مناسبت دارد؟ وعوارض ازذات چگونه برمی آید؟

باری درون و برون ، ظاهر و باطن ، مؤثر واثر حقیقت و تجلیات ، ماهیت و نمایش ، ذات وعوارض هرچه نام بگذارید لازم و ملزوم یکدیگرند ، بلکه یکی هستند وچون این دو جنبه را با هم و یگانه در نظر بگیریم ، تحقق[۴] شینی است با شیئی متحقق است، واگر چه برحسب تقسیم عقلی در اشیاء فرض وجوب[۵] وامكان[۶] می توان کرد و لیکن به بیانی که کردیم آشکار است که وجود اثر برای مؤثر وهمچنین مؤثر برای اثر واجب است ، و بنابراین هرچه متحقق


  1. Phénoménes
  2. Manifestation
  3. قدما هم می گفتند ، ماده موضوع صورت است وصورتحال ار است اما صورت هم مقوم ماده است .
  4. Rélité
  5. Nécessité
  6. Possibilité یا Contingence
–۵۰–