برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۶۰۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

قیاس و اشکال آن و انواع برهان به اشاره می گذرانیم ، زیرا در آنچه با گفته پیشینیان مطابق است حاجت بگفتن نداریم ، و خوانندگان در کتب منطق دیده اند . و آنچه زاید بر گفته های پیشینیان است چندان به دل نمیچسبد ، وحتى بعضی مباحثش به اندازه ای تیره و تار است که مریدان صادق را هم سرگردان کرده است ، پس حاصل مطلب را خیلی به اختصار به دست میدهیم .

***

تصور وجود و تصور ماهیت چون با هم جمع شد صورت معقول یا علم[۱] دست می دهد که آن تصور تام است ، و تصور چون منقسم به موضوع و محمول شد تصدیق است ، و مؤدی به استدلال[۲] با قياس[۳] میشود.

تصور تصدیق یا کلی است یا جزئی یا شخصی، ولیکن اگر درست تأمل شود شخصی هم متضمن کلیت است ، چرا که چون می گوئیم ؛ و این مرد ، هرچند تصوری است شخصی ، ولیکن کل مردها را در نظر داریم که این شخص را از آن کل در آورده ایم ، و چون می گوئیم شکر شیرین است تصور جزئی شکر را در تحت تصـور كلـی شیرین در آورده ایم ، پس در اینجا هم تحقق تقابل پدیدار شد ، و جمع در متقابل در قیاس بخوبی آشکار است که مقدمه کبری حکم کلی است و مقدمه صغری واسطه پیوند جزئی به کلی است، و نتیجه محل اجتماع کلی وجزئی می باشد.

تصور یا علم یا صورت معقول مادام که فقط درون ذاتی است ، ظرفی بی‌مظروف است ، و بنابراین باید به مرحله برون ذاتی بیاید ، و شیئی یا امر متحقق بشود و می دانیم که بنیاد فکر هگل براینست که عقل حقیقت دارد و حقیقت همان عقل است ، پس معقول درون ذاتي البته حالت برون ذاتی می یابد ، و در اینجا هگل متوجه می شود به اشکالی که برسنت آنسلم و دکارت در اثبات ذات باری شده است


  1. Notion
  2. Raisonnement
  3. Syllogisme
–۵۳–