برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۶۱۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

اختیار تام وعدم تناهی است ، زیرا چون غیر از خود چیزی نیسابیم حدی در کار نخواهد بود ،ومحدود کننده ای نیست که حدی و اجباری درمیان بیاورد ، پس در می یابیم که عدم تناهی و استقلال واختياريك امر واحد است . وحق است وروح مطلق وذات مطلق است .

در مرحله روح مطلق هم چندمنزل است که باید پیموده شود ، تا وصول به غایت و مقصد دست دهد، نخست صنعت[۱] است ، دوم دیانت[۲] است ، سوم علم وحکمت[۳] است . والبته این مقامات همه متکی بر مقامات پیشین است که در مراحل درون ذاتی وبرون ذاتی پیموده شده و بیانش را کرده ایم ، صنعت یا هنر که موضوعش زیبایی است امر معقول ذات مطلق را به صورت محسوس جلوه می دهد، علم وحکمت که موضوعش حقیقت است ، امر معقول و ذات مطلق را به وجه معقول صرف درمی آورد که منتهای کمال است . دیانت که موضوعش خدا است ، مرحله ای است میان این دو که از محسوس تجاوز کرده ، رهنوز به معقول صرف نرسیده است . زیبایی و خدا و حقیقت هرسه وجوهی ازذات مطلقند ، و بنا براین صنعت ودیانت و حکمت مراحل مختلف روح مطلق می باشند، که مرحله وصول به غایت مطلق است .

گفتیم ، مرحله نخستین از روح مطلق صنعت وهنر است، یعنی آثاری از انسان که زیبایی را نشان میدهد : از آن رو که زیبائی وجهی از حقیقت و امر معقول یا ذات مطلق است ، زیبایی چیست ؟ هرگاه امور چند به یکدیگر مرتبط باشند ، و مجمـوع آنها شییی واحدی تشکیل دهد، که بدون آن اجزا ناقص ربی معنی بـوده ، و اجزا نیز جز در آن مجموعه خالی ازرجه باشند ، به عبارت دیگر ، آن مجموعه امری متناسب ومعقول باشد زیبا خواهد بود ، و هر چه اجزا به یکدیگر بیشتر مرتبط ووحدت مجموع کاملتر ومتناسب تر و معقول تر باشد ، زیبائیش بیشتر است . مثلا طبیعت یعنی جهان چون


  1. Art
  2. Religion
  3. Science et philosophie
–۶۵–