برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۶۲۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

می کند . ضمنا باید متوجه بود که برای نفس درون ذاتی تن نیز برون ذات است ، جز این که تن همـانا برون ذات نزديك و بی واسطه است ، و چیزهای دیگر برون ذات دور و با واسطه می باشند ( به واسطه تن).

بیان اجمالی این مدعا اینکه ، جهان نیست جز ماده متغیر که ظهور و بروزش به تأثیر و تأثر یعنی علمیت است ، و آن در زمان و مكان واقع می شود، پس وجود دهان چنانکه در نظر ما جلوه گر است سه عنصر دارد : اول علیت (ماده) دوم زمان ، سوم مكان .

اما علیت نیست مگر مفهومی از مفهومها که ذهن انسان آن را میسازد به شرحی که پیش از اینها روشن گردید ، و نیز بیان شده است ه حسی به تنهائی معلومات ووجدانیات را نمی دهد ، بلکه فقط ماده وموضوع وجدان، را فراهم می آورد . و فهم و عقل[۱] است که از احساسات وجدانيات ومعلومات را می سازد ، و فهم و عقل متعلق به ذهن یعنی درون ذات است، پس دانسته شد که ماده یعنی علیت امر که است ذهنی منشاش درون ذات است.[۲]

اما زمان تصوری و ذهنی بودنش از اینجا به خوبی برمی آید که به خودی خود هیچ تأثیری ندارد اگر زمان امری متحقق بود می بایست تأثیر داشته باشد . و حال آنکه ما می دانیم و می بینیم که و اگر هزاران سال بر چیزی بگذرد تا وقتی که مؤثر دیگری رخ نکرده از گذشت زمان در آن چیز تغییری دست نمی دهد.

اما مکان اگر امری متحقق بود ، ذهن می توانست اشیاء را از


  1. فهم در حیوان و انسان هر دو هست ، و آن قوه ساختن تصورات است به وسيله وجدانيات عقل مخصوص انسانست و آن قوه تمکرر انتزاع کلیات است از جزئیات ، وساختن مفهومات کلیه.
  2. مقصود اینست که آنچه در نظر ما به صورت مـاده جلوه می کند تصویری است که در ذهن ما به سبب قاعده علمیت ساخته می شود، یعنی از وجوب را بطۂ علت و معلول به آن نفس الامری نیست بلکه مقتضای فهم ما است.
–۷۵–