برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۶۳۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

نمایشهای او است به درجات مختلف ، ومی توان گفت ، حقیقت وذات مطلق که امر واحد است ، درمراتب مختلف حالت برون ذاتی می یابد ر این جهان نمایش و تصورات را که متغیر است ، و تابع و زمان و مکان ومتكثر است جلوه گر می سازد ، مطابق صورتها و نمونه هایی که تا بتند واز تبعیت زمان ومكان فارغ ، و در واقع هريك رب النوعی می باشند همان نمونه هایی که افلاطون صور نامیده و دانشمندان ما گاهی مثل[۱] ترجمه کرده اند . هريك از انواع نیروهای طبیعت خـواه جمادی ، خواه نباتی و حیوانی مرتبه مخصوصی است از تجسم اراده مطلق ، که به عالم نمایش و تصویر در آمده و تابع زمان و مکان و علیت شده ، وقابل فهم ما گردیده است ، در حالی که اراده خود ازهر قیدی از قیود عقلی وعلیت آزاد است .

از این گذشته اسیل بودن اراده (نفس) وفرعی بودن تعقل دلایل بسیار دارد اراده که عبارت از خواهشها و تمایلاتست ، بنیادش مهر است و مخصوصا مهر زندگانی[۲] که بنا بر آن مدار امر جهان بر این است که هر شخص میخواهد وجود خود را حفظ کند ، و بوسیله تولید مثل خودرا باقی بدارد . غم و شادی و مهر و کین بیم و امید شهوت وغضب وخودخواهی و همه امور نفسانی و اعمال بدنی که مرتبط به آن است از آنجا برمی آید ، ومیبینیم این امر که ما از آن به اراده تعبیر می کنیم و در همه جانوران به يك اندازه است و کم و بیش ندارد ، و حال آنکه عقل وشعور اشخاص به درجات بسیار کم و بیش می باشد ، انان پیش از آنکه اندیشه و تعقل کند خواهش دارد ، اراده یعنی تمایل به هستی همه وقت موجود و حاضر است و دوام دارد ولی تعقل دائم نیست . نفس نه خسته میشود نه غفلت می کند ، تعقل هم خستگی وهم غفلت دارد [۳] نفس مزاحـم عقل است ، و برار غالب است


  1. Idées
  2. Vouloir - vivre
  3. خواب برای رفع خستگی قوه تعقل است ، وجون در خواب قره تعقل آرمیده است و در آنحال انسان به حقیقت خود نزدیکتر است.
–۸۱–