برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۶۵۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

ادراك « من ، يعني نفس از آن نتیجه میشود ، و چون به معلومات ناشی از حس تطبیق می کنیم جسمانيات وطبيعيات را درك مي نمائيم - و چون می دانیم که این دو قسم موجود خود علت خود نیستند جوهر مطلق را در می یابیم که او خدا است .

در کلمات ویکتور گوزن چون دقت کنند بوی وحدت وجود هم برده میشود و از این رو متدینان قشری مسیحی دست ردی به سینه او نیز گذاشته اند.

بخش سوم

لامنه

یکی دیگر از حکمای فرانسه که از نویسندگان بزرگ شمرده. میشود «لامنه»[۱] است (ولادتش در ۱۷۸۲ و وفاتش در ١٨٠٤) وارداخل در زمره کشیشان کاتوليك بوداما به سبب عقایدی که اظهار کرد در نزد اولیای دین کاتوليك مردود شد ، و مخالفت خود را آشکار کرد .

فلسفة لامنه مأخوذ از اصول و اساس مسیحیت است با مقاید عرفانی و ذوقی ، و خلاصه اش اینکه ، وجود دو نمره دارد، نمود نا محدودی که متعلق به ذات باری است و نحوه محدودی که متعلق به مخلوق است. وجود مطلق وجود مخلوقات را در برداشته وخلقتهمانا ظهور آنهاست . عمل خلقت را خداوند از روی رافت ومحبت کرده و فدا کاری نموده است. چنانکه مخلوفات هريك ميميرد تا حیـات به مخلوق دیگر انتقال یابد.

وجود مطلق به جنبه اصلی دارد که هريك تمام وجودند ، اما از یکدیگر متمایزند اول جنبه قدرت دوم ، جنبة عقـل سوم جنبه عشق ، واین سه جنبه است که در مسیحیت به عنوان « اب وابـن و


  1. La mennais
–۱۰۱–