برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۶۶۸

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

چون دیانت مستلزم تصديق به وجود یگانه ایست برتر از همه کس که کلیه زندگانی مردم تابع او شود . در این مرحله تحققی که هستیم چنین وجودی جزانسانیت نتواندبود، پس اگوست کنت انسانیت کلی را که افراد گذشته و حال و آینده اعضای آنند، و در راه ترنی وسعادت نوع بشر کوشیده اند به عنوان وجود واحد مـوضوع عبادت قرار می دهد ، و وجود اکبر[۱] میخواند و خود را امام یا پیغمبر[۲] این دین میداند .

در دین انسانیت عبادت این نیست که ، انسانیت را بپرستند ، بلکه باید آن را پرستاری کنند تا به کمال برسد . دعا و نماز باید کرد اما نه اینکه چیزی درخواست کنند ، بلکه باید در کمال مطلوب انسانیت تفکر نمایند . مردمان مقرب و معزز در حوزه این دیانت کانی هستند که خدمت به نوع می کنند ، و شرافت هر کس در اینست که از اعضای وجود اکبر باشد ، یعنی خدمتگزار انسانیت بوده و اندیشه و کردارش همواره متوجه محافظت و تکمیل انسانیت باشد و خلاصه این که مقدس ترین تکالیف وهمچنین بالاترین سعادت هـا غیر پرستی است .

چون اهمیت عاطفه و احساسات قلبی دانسته شد ، پس صنعت و هنرهای زیبا در جامعه مقامی والا دارد . و اولیای دین انسانیت که مقتدا ورهبر می باشند باید حکمت وشعر را جمع داشته باشند، ومردم را در ایمان به این سه اصل راسخ کنند که در انسانیت عشق مبدأ است و انتظام مبنی است و ترقی غایت است .

در حوزه دیانت انسانیت زن مقامی بلند دارد ، به سیاست نباید بپردازد اما وظائف مهم دیگر بر عهده او است ، و باید مرد را مهذب کند و برای این منظور باید پرورده شود.

اگر در دین انسانیت بهمین اصول که به اختصار به آنها اشاره کردیم اکتفا شده بود چندان سخیف نمی نمود ، ولیکن اگوست کنت آداب و سنتهایی هم مقرر داشته است که بیشتر حق به کسانی می دهد


  1. Le Grand Etre
  2. Le Grand prêtre
–۱۱۹–