برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۶۹۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

اوضاع سطح زمین و درون آن بسط یافت ، از اینکه احوال زمین را دائما در تحول و تغییر دیدند ، پی بردند به اینکه کره زمین از آغاز حالت کنونی را نداشته است وقتی بوده که گیاه وجانوری در آن ظهور یافتن وزیستن نمی توانست کم کم ارضاع برای حیات مساعد شد و درخت و گل و گیاه روئیده ، و جانوران به عرصه آمدند و همواره احوال در تغییر بود و انواع مختلف جانوران ظهور کرده ، ومدتی زیسته سپس نسل آنها منقرض شده را نواع دیگر ظهور نموده اند ، تا سرانجام نوع بشر پیدا شده است ، و این مطالب نیز همه از روی شاهد و بینه به نبوت رسیده و مسلم گردیده است و ما به تفصیل و بسط آنها نمی پردازیم ، چه شرحش طولانی و از موضوع بحث این کتاب بیرون است ، و باید در کتابهای فنی جست .

ازهمه این مطالعات برای فیلسوف این عقیده و نظر پیش می آید که این عالم از روز نخست چنانکه امروز میبینیم خلق نشده ، در آغاز امری ساده ومتشابه بوده ولی ما به واستعداد تنوع واختـلاف داشته ، و کم کم از حال سادگی و یکسانی بیرون آمده، و این طول و تفصیل را پیدا کرده است چنانکه بعدها به آن اشاره خواهیم کرد.

***

پس از یادآوری این مطالب اينك موقع آن رسیده است که از رای داروین گفتگو کنیم، که اهمیت تأثیرش در علم و حکمت نسبت به عالم حیات ، مانند اهمیت تأثیر نظریات کپرنيك و نيوتن نسبت به کلیه عالم خلقت بوده است ، و برسبیل مقدسه گوئیم :

بحث در اینست که انواع واصناف مختلف از موجودات جاندار نباتی وحیوانی که در آب و خاك وهوای کره زمین دیده میشود، آیا از بدو خلقت چنانکه امروز می بینیم به وجود آمده اند؟ یا در آغاز قسم دیگر بوده به تدریج تحول یافته و به صورتهای کنونی منتهی شده است؟

نا نزديك به دویست سال پیش یعنی تا حدود نیمه سده هیجدهم کسی چنین مسئله ای طرح نکرده بود ، انواع وأصناف موجودات را


–۱۵۰–