برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۷۰۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

به ناله و فریادمادست از روش خود بر نمی دارد، چنانکه طوفان وزلزله وانواع آفات و بلیات هر روز نازل می شود ، و مصائب تاب نیاوردنی به بندگان خدا می رساند ، اما به نظر ما جواب حسابی آن اشکال اینست که ، قانون کوشش حیات و بقا مستلزم آن نیست که افراد یا جماعات نوع بشر با یکدیگر جنگ وجدال داشته باشند ، کشمکش نوع بشر با عناصر و عوامل طبیعت و جانوران موذی خرد و درشت باید باشد ، عقلی که خداوند به انسان داده برای اینست که مقتضیات قوانین طبیعت را در یابد ، تا به مناسبت آنها نوع انسان برای حیات وبنا صالح تر وشایسته تر شود ، و در این کوشش و کشمکش افراد بش واقوام وملل هرچه با یکدیگر مساعدت و تعاون کنند راه آسانتر و کامیابی نزدیکتر میشود ، و تنازعی که میان ایشان است از مقصد دورشان می سازد . حاصل اینکه کوشش انسان از راه علم و عقل و تعاون و تدبیر است ، نه به نفاق و اختلاف و با چنگال و دندان مانت ببر و پلنگ و شیر ، یا آلات و ادواتی که جایگیر آنها است . البته در میان افراد یا جماعات بشر هم سر انجام هر کدام شایسته ترند باقی می مانند، و آنها که شایستگی دارند از میان می روند اما اینکار به طبیعت و به تدریج واقع میشود وجنگ وجدال وسبعيت لازم ندارد.

در پایان سخن باید بگوئیم که ، داروین فرض تبدل انواع را سرسری پیش نکشیده است ، سالهای دراز در آن مطالعه کرده هر اشكال و اعتراض که ممکن بود براین فرض وارد بیاید ، و به نظرش رسیده با دیگران کرده اند ، مورد تأمل ومداقه قرار داده ، وراء دفع آن را یافته و فقط اشکالی که باقی مانده تعبد اشخاص است به ظاهر عبارات تورات که جواب آن اینست که ، اعتقاد به تورات چه ضرور؟ وفرضا که این تورات کلام خدا باشد تعبد به ظاهر عبارت که در هر قدم برای شخص نکته سنج خنده آور است چه لزوم ؟ ومخصوصا به این نکته باید توجه کرد که رای داروین چگونگی تبدل و تحول موجودات جاندار را به خوبی می نماید اما معلوم نمی کند که جسم بیجان چرا جاندار شده است ، پس علاوه بر اینکه ابداع خـود جسم بیجان که


–۱۵۸–