برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۷۲۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

فرانسوی تأسیس کرد . فیلسوف انگلیسی به این علـم شرح و بسطی وافر داد ، و بنیادش را بر فلسفه تکامل نهاد و پس از آنکه تحول و تکامل را در عالم بیجان بیان کرد، به عالم جانداران رسیدرچگونگی تحولات حیات را نمود ، و پس از تحقیق در چگونگی جان به احوال روان پرداخت و تکامل را در این جمله نمایان ساخت ، آنگاه نوبت رسید به تحقیقاتی که موجود رواندار ، یعنی انسان در زندگانی چه مراحلی می پیماید ، وچگونه تحول می نماید این است موضوع کتابهایی که اصول مدنیت نام نهاده است ، و روشن است که ما در چندسطری که می توانیم به آن تحقیقات تخصيص دهيم جز اینکه به بعضی از اصول مهم آن فقط اشاره کنیم کاری نمی توانیم و آن اینست.

چون دانسته شد که در امور مربوط به جـان و روان هم رابطه علت ومعلول در کار است، پس یقین است که در امر مدنیت نیز چنین است، و کسی که می خواهد در احوال مردم و چگونگی هیئت اجتماع ایشان بصیر شود . باید به شرح حال اشخاص و ذکر وقایع تاریخی اکتفا نکند ، و در ارتباط طبیعی امور وجریان آنها بنگرد ، که ملت چه ومعلول کدام است ؟ و قاعده کلی به دست آورد ، والبته طول مدت و جمع آوری اطلاعات فراوان لازم است ، و در این باب مشکلات بسیار هم هست که باید از میان برداشت ، از عقاید غلط که در اذهان جا گرفته وافکار را مشوب ساخته است ، ومخصوصا از شتاب در اتخاذ رای و عقیده باید دوری جست ، و متوجه باید بود که همچنانکه در مهندسی و پزشکی و فنون و صنایع دیگر سالها باید مطالعه و تحصیل کنند تا بتوانند صاحب رأی شوند، در علم مدنیت و سیاست نیز چنین است ر معلوم نیست چرا هر نادان از دنیا بیخبری ادعای سیاست دانی دارد .[۱]


  1. هربرت اسپنسر تصنیف بزرگ خود را در علم مدنیت پس از آن تدوین کرد ، که چندین سال با دستیاری چندتن نویسنده اطلاعات ومعلومات فراوان درباره همه قبایل وطوائف وملل روی زمین جمع آوری و یادداشت کرده بود ، و آنها راهم در چندین مجلد جداگانه به چاپ رسانید تا در دسترس اهل نظر باشد و از آن استفاده کنند.
–۱۷۲–