برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۷۳۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

و بنا براین کرمی وسردی عرض خاصی نیست ، ودو چیزهم نيستيك چیز است که همان حرکت ذرات باشد، هر گاه سریع باشد گرمی است، وجون بطنی شود برای بدن ما تأثير سردی دست می دهد، و اینکه می بینیم حرارت سبب حرکت جسم میشود از آنست که ، حرارت خود جز حرکت چیزی نیست ، همب لامه ما از این کیفیت حرارت درد می کند اما در واقع حرکت است ، چنانکه صوت ونور نیز همین حالت را دارند یعنی صوت حرکت ذرات هواست که در گوش داخلی می شود، و نور حرکت سریعتری از ذرات اجسام است که وارد چشم میشود ، اما اعصاب سامعه وياصره ما از آن حرکات ادراك آراز و روشنایی می کنند، و این معمایی است که هنوز حل نشده است که حرکت جسم چون به يك اندازه از سرعت رسید چرا اعصاب ما از آن ادراك آراز یا گرمی یاروشنایی می کند.

در هر حال از این معلومات که روشن می گردد ، که کار مایه های مختلف که در طبیعت موجود است همه به یکدیگر متبدل میشوند ؛ نتیجه می گیریم که می توانیم حکم کنیم به اینکه ، در جهـان کارمایه یکی است ، که صورتهای مختلف می گیرد وبت عیار هر لحظه به شکلی در می آید .

ثانيا توجه حاصل شد به اینکه ، کارمایه در این تغیر و تبدلهای دائمی مقدارش محفوظ است ، و کم وزیاد نمیشود یعنی مقدار معینی از حرارت مثلا تبدیل به مقدار معینی از قوه کهربایی با آهن ربائی یا حرارت یا نور یا کار (حرکت جسم) میشود ، وممکن نیست که از آن مقدار معین تخلف کند ، و به عبارت دیگر، کارمایه تبدیل می یابد و هیچ جزئی از آن معدوم نمیشود و برعکس هیچکسی نمی تواند کار مایه جدیدی ایجاد کند ، و تنها کاری که از ما ساخته است اینست که . يك كار مایه را به کار مایه دیگر تبدیل کنیم .

اینست بیان اجمالی از آنچه آن را اصل بقای نیرو با کارمایه نامیده اند ، و معلوماتی که به آنها اشاره کردیم ، در نتیجه کنجکاویهای دانشمندان بسیار از فرانسه و انگلیس و آلمان به دست آمده ، ولیکن بقای اصل کار مایه اختصاصا از یکی از دانشمندان


–۱۸۷–