برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۷۶۶

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

بلکه باید گفت ، اعمال انسان موجب است اما در راه اختیار سپر کند . این عبارت بیان توضیحی لازم دارد .

اینکه اعمال انسان موجب است ، چندان توضیح نمیخواهد و هر کس اهل علم و تحقيق است به آسانی تصدیق می کند که امورعالم همه تابع قاعده و در تحت ضابطه است و رابطه علت و معلول واجب است ، ومحققان وقتی که می گویند ، انسان اختیار ندارد نظر بهمین است که اعمال انسان هم مانند همه امور عالم تابع قـاعـدة علت و معلول است ، پس موجب است والفرد فویه هم این قاعده را تصدیق دارد و می گوید و هیچ معنی ندارد که بگوئیم اعمال انسان از قاعدة ربط علت ومعلول بیرون است ، گذشته از اینکه اگر هم وجوب رابطه علت و معلول را در اعمال انسان باطل کنیم ، و به اختیار بی وجه[۱] قائل شویم ، مقصود اصلی حکما از مختار دانستن انسان از میان می رود ، زیرا در آن صورت اختیارات یکسره تصادفی و بي مأخذ و بی معنی خواهد بود . وهر رای از رایها که بر آن تصمیم شود ترجیح بی مرجح است ، و نیکی وبدی در آن ملحوظ نتواند بود و پاداش و کیفر مورد نخواهد داشت . و اگر ترجیح بی مرجع نبوده راختیارات موجه باشد ، ناچار پای علت و معلول در میان است .

پس موجب دانستن اعمال انسان اشکال ندارد ، اکنون به بینیم اینکه دانشمند فرانسوی می گوید : انسان در راه اختیار سیر می کند چه معنی دارد و چگونه است ؟ اینجا است که پای مثل افلاطونی در کار می آید و برای اینکه مطلب روشن شود گوئیم ،

خوانندگان این کتاب و آگاهان می دانند که از زمانی که افلاطون به استادی حکمت شناخته شد ، این بحث میان اهل نظر پیش آمد که ، جهان مادی و محسوس نمودی است عارضی و صوری


  1. به فرانسه Liberté d'indifférence یعنی در عمل میان شقوق مختلف که پیش می آید تفاوتی نگذارند و یکی را به دلخواه اختیار کنند.
–۲۱۷–