برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۷۷۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

دفاع جامعه است .

رافت و شفقت آنسان که نیچه می گفت و خوی بندگان نیست بلکه طبیعت و فطرت انسان مخصوصاً خواجگان است . و گویو می گفت من يك دستم در دست هم قدمان است ، و دست دیگرم برای دستگیری افتادگان است ، بلکه باك ندارم که هر دو دستم را بسوی افتادگان دراز کنم .

رغبت انسان به صنایع وهنرهای زیبا نتیجه همان تعریفی است که از حیات کردیم ، که طبعش بر افزایش و بسط یافتن است ، زیرا که هنر به وجود آوردن زیبایی است و زیبایی آنست که زندگانی را پر مایه و متمتع سازد ، پس توجه انسان به هنر از روی احتیاجی است که به پر مایه کردن زندگی دارد ، وهنر در واقع احساسات الیف را از یکی به دیگری فایض می نماید ، اینست که از ضروریات زندگی شمرده می شود و هر چه فیضش عام تـر بـاشد بزرگتر است .

***

مبنایه دیانت به عقیده گویو همان ربط را اتصال انسان است به جهت و بنای زمان ، یعنی رابطه انسان با جامعه کوچکی که در آن زیست می کند به واسطه دیانت تبدیل میشود به رابطه با جامعه بزرگتری که هرچه بسطش بیشتر باشد بهتر است ، در واقع دیانت جهت جامعه کل بشر است ، بلکه رابطه بشر به کل جهان و به میدا وحقیقت آنست ، پس دین باید یکی باشد . آنچه مایه اختلاف مردم در دیانت شده است ، احکام و افسانه ها و آداب مناسکی است که با دیانت همراه کرده و آنها را لباس حقیقت قرار داده اند ، و اینکه کویر می گوید : آیندگان بیدین خواهند بود به این معنی است که این لباسها که بر حقیقت پوشانیده اند باید از میان برداشته شود ، و از این جهت میان مردم اتحاد دست میدهد و یکی از موجبات بزرگ جنگ وجدال مرتفع گردد ، به عبارت دیگر ، از بیدینی آینده آن قسم که گویو در نظر دارد حقیقت و مرتبه اعـلای دین و تمدن را


–۲۲۵–