برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۸۰۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

يك امر دیگر نیز هست که سبب می شود که کیفیت را با کمیت اشتباه می کنند ، و آن توالی و تعاقب کیفیا تست که در مرورزمان واقع میشود ، وزمان راهمه کس کمیت می داند . در اینجا میرسیم به جان کلام و به نکته ای که بر گسن متوجه شده وبنياد فلسفه او است . ر آن اینست که ، به زمان به دو قسم می توان نظر کرد ، یکی به تطبیق او با بعد ، ویکی به ادراك او در نفس، اولی کمیت است و دومی کیفیت به این معنی که هرگاه زمان را مثلا در مدت يك شبانروز در نظر می گیریم چه می کنیم جز اینکه به ذهن می آوریم : که خورشید در مشرق دمیده و فضای آسمان را پیموده و در مغرب فرورفته ،ودرباره از مشرن سر در آورده است ، واگر درست تعمق کنید این نیست مگر تصور کردن مقاربه خورشید با نقاط مختلف فضا ، یعنی تصور بعدی معین به عبارت دیگر ، وقتی كه يك شبانروز می گوئیم ، تصور ما از این مدت مقرون است با تصور مقارنه خورشید با نقاط مختلف يك دایره آسمانی، پس در واقع ابعادی را ومقارنه چیزی را با آن ابعاد به نظر آورده ایم ، و از این رو است که زمان يك شبانروزرا کمیت میدانیم .

مثال دیگر وقتی که یکساعت می گوئیم ، آیا جز اینست که مثلا در نظر می گیریم عقربك ساعت را که مقارن فلان نقطه از صفحه ساعت باشد ، سپس مقارن نقطه دیگر شود؛ یعنی بعدی را در ذهن می گیریم که عقربك در مدت معینی آن را می پیماید ، وچون بعد کمیت است پس زمان هم به این اعتبار کمیت است ، وهمین زمان است که در امور زندگانی و معاشرت با مردم منظور نظر است ، و در علوم هیئت و نجوم وریاضیات محل نظر اهل فن واقع میشود ، وموضوع محاسبه می گردد که وقتی که زمانی را اندازه می گیرند، و به محاسبه می آورند در واقع ابعادی را اندازه گرفته، ومحاسبه کرده اند ، پس حقیقت زمان این نیست بلکه آنست که به وجه دیگر به نظر بگیریم بعنی به ادراك نفس در آوریم .

اینجاست که بیان مطلب مشکل می شود که همانی هرگز اندر حرف ناید. ولیکن می گوئیم، چشمانتان را برهم بگذارید و ذهن را از جميع


–۲۶۰–