برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۸۱۰

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

امور مادی خالی کنید، و توهم اشیاء و ابعاد و نقاط مختلف زمین و آسمان را از خود دور ساخته و به درون نفس وضمير رجوع نمائید. آنچه در آن حال ادراك مي كنيد حقیقت زمان است، و اگر باز بخواهیم برای روشن شدن مطلب از ناچاری به تشبیهی متوسل شویم گوئیم: در آنحال ضمير واحوال نفس خود را مانند نهری می یابید که در جریان است ، واحساسات را در اكلات و وجدانیات وارادت خود را به توالی و تعاقب مستمرا جاری میبینید ، بدون اینکه آنها را با نقاطی از فضا ومكان مقارن سازید . این جریان دائمی احوال درونی خود آگاهی شماهم حقیقت زمان است وهم حقیقت نفس شماست ، زیرا که علم انسان بر وجود خـود جز ادراك اين احـوال چیزی نیست ، و نه تنوع آن احوال شماره و عدد است و نه اختلافشان کمیت است، زیرا اختلاف و تنوع کیفی غیر از مقدار و عـدد یعنی از تکثر کمی است ، تکثر کمی به تطبیق اشیاء است بریکدیگر، و تنوع کیفی به تداخل احوال است در یکدیگر ، از این گذشته بعـد مجرد و زمانی که از مقارنه ابعاد تصویر میشود ، اموری هستند مشابه و یکسان ، یعنی اجزایی که در آنها توهم یاحس میشود باهم تفاوت ندارند اما احـوال مختلفند و هیچ حالی به حال ما قبل و حـال ما بعد مشابهت ندارد ، زیرا جميع حالات در نفس اقتران می یابند ، وهر حالتی از احوال نفس همانا كل نفس است ، و همه احـوال گذشته را در بر و احـوال آینده را زیر سر دارد و وجـود مستمر به واسطـة استمرار دائمـا رو به افزایش می رود ، پس ممکن نیست حالت فعلی با حالت پیشین یا پسین یکسان باشد.

باری آن امر که بدین گونه ادراك ميشود کیفیت صرف است ، و این کیفیت را برگسن می گوید بازمان نجومی نباید اشتباه کرد و آن را به لفظی می خواند که معمولا مدت[۱] ترجمه میشود ، ولی در این مورد خاص به نظرما بهترین ترجمه اش استمرار است زیرا جریان


  1. Durée
–۲۶۱–