برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۸۲۷

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

از اموری که موجودند . ولی در حافظه می باشند ، فقط آنچه را برای عمل زندگانی به کار می آورد و حاضر می کند ، پس فراموشی نسبت به امور گذشته از جهت اشتغال به امر زندگانی است پس اغراض زندگانی است که فراموشی و غفلت می آورد ، واگر شخص از اغراض زندگانی وارسته شود امور گذشته همه برای اوحاضر خواهد بود ، ، چنانکه نجر به رسیده است که این حالت برای اشخاص در دم احتضار دست میدهد ، که جمیع اموری را که در مدت زندگانی ادراک کرده اند در يك آن به یادمی آورند از آن رو که دران آن از دنیا دست شسته روارسته شده اند.

تحقیقی که برگسن در امر حافظه ومسائل مربوط به آن کرده مبسوط است ، ومنجر به تحقیقات واظهار نظرهای بسیار در مباحث مختلف روانشناسی شده است ، از قبیل مبحث تداعی معانی و مبحث کلیات یعنی حقیقت آنها و چگونگی حصول صور کلیه در ذهن ، و نیز مبحث خواب و آنچه در خواب دیده می شود ، ومبحث فکر و اعمال دماغي وعقلي وروی همرفته از همه تحقیقات به وجه بدیع علمی نتیجه می گیرد که امور عقلی یا نفسی محصول دماغ یعنی تن نیستند رانسان نفس یا روحی دارد مستقل از بدن و از دماغ ، که آن نفس در زمان است و در مکان نیست و شامل احوال گذشته است ، و احوال آینده را آماده می کند و با دماغ مناسبتی دارد که آن را به عمل رامی دارد . و در آن هنگام به جهان مکانی مرتبط می شود و زمـان حاضر را صورت می دهد ، وجون روح از تن مستقل است و مسئول تن نیست می توان معتقد شد که حیات اوهم سته به حیات تن نباشد و پس از تن باقی باشد.

***

سخن در نفس و خودآگاهی او مارا به گفتگوی تن یعنی جسم یا ماده کشانید . برگسن جهان جسمانی و مادی را چنان که بعضی از حكما ادعا کرده اند بی حقیقت نمیداند ، و می گوید ممکن است آنچه


–۲۷۸–