برگه:SeyrHekmatDarOrupa.pdf/۸۳۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.

ماده آزاد کند از راه فریزه نمی تواند به مقصود برسد ، بلکه باید راه عقل را پیش بگیرد . غریزه چون با عقل مقرون شد و این هردو از آلایش اغراض عملي پاك و وارسته شدند ، روحانیت دست می دهد وجان بینی یا درون بینی میسر می گردد، و چون این امر جز در انسان تحقق واقعی ندارد می توان گفت ، انسان اشرف مخلوقات و مقصد و غایت حیات است.

باری اصل وحقيقت وجود آن امر حیرت انگیزی است که نشاط حیاتی نامیدیم ،و آن غیر مادی ومجرد است اما درماده عمل می کند، وچون درست بنگریم اشياء حقیقت ندارند بلکه فعل وحرکت حقيقتند همین قوه حیاتی که شعور وخود آگاهی هم خاصیتی از خواص او است، چون قوم نزول می پیماید و بی نهایت به حال خود در می آید ماده میشود ، وچون در قوس سعود میرود وجنبش و نشاطش قوت می گیرد شعور وخود آگاهی است ، اینست که ماده به منزله مرگ است و خود آگاهی زندگی است . قوه حیاتی امری است که در حال حقیقت یافتن است و ماده امری است که از حقیقت عاری شده است[۱] نشاط حيات قره ای نیست که مصرف شود ، بلکه خلاقیت دارد و همواره در کار خلق کردن و افزایش یافتن است.

اینست معنی «تحول خلاق» یعنی تحولی که خلاقیت دارد .

کتاب تحول خلاق برگسن گنجینه ایست از تحقیقات عمیق، که ما فقط اشاراتی از آن آوردیم و در آن کتاب با شرح و بسطي هر چه تمامتر بیان شده ، وهمه مبتنی بر مشاهدات و تجربیات علمی می باشد وجای بسی افسوس است که اینجا مجال نداریم بهمه آن تحقیقات بپردازیم ، ومطالب را به درستی توضیح کنیم ، وچاره نیست جز اینکه به این اشارات اکتفا کرده خوانندگان را به اصل کتاب مراجعه دهیم، ر بعضي نکات دیگر را که از آن کتاب استنباط می شود در مبحث آینده مذکور خواهیم داشت.


  1. بنا بر این تحقیقات می توان گفت برگسن وحدت وجودی است.
–۲۸۴–