باین معنی که نسخۀ الف از عبارت: الی المواضع العلیّه در اواسط سطر ۵ صفحۀ ۱۳ از متن چاپی ما بشرحیکه در ذیل آن صفحه اشاره کردهایم شروع میشود و ماقبل آنرا که از روی نسخ دیگر برداشتهایم ندارد.
این سقط نیز باعث تأسف است چه با دست نداشتن بمقدّمۀ اصلی مؤلّف تشخیص طرح او در نوشتن این کتاب و تقسیمبندی که او برای انجام این طرح پیش خود کرده بوده امروز برای ما مشکل است. تقسیمی که ما در صفحۀ ۸ آنرا از روی سایر نسخ نقل نمودهایم و برحسب آن باید کتاب بچهار قسم منقسم شود بدلایلی از خود مؤلّف نیست و در آنجا نیز بایستی تصرّفی از دیگران وارد شده باشد.
در طیّ همین جلد که بانتهای کار سادات علوی بر طبرستان انجام مییابد مؤلّف چندبار از مجلّدات آیندۀ کتاب خود گفتگو میکند و از همین اشارات میتوان دانست که او خود کتاب خویش را بچه نحو تقسیمبندی نموده بوده است. در صفحات ۱۴۰ و ۱۴۲ چنانکه سابقاً هم یادآوری کردیم گفتگو از مجلّد دوّم کتاب است و وعده میدهد که احوال آل زیار را در این مجلّد بتفصیل براند پس مجلّد یا قسم دوّم کتاب محمّد بن حسن بن اسفندیار بتفصیلی که در همین مقدّمۀ موجود هم هست احوال آل زیار را متضمّن بوده لابدّ با مطالبی دیگر شاید احوال آل بویه و استیلای غزنویان و سلاجقه بر طبرستان و این همان مجلّدی است که بدست نیست و بجای آن در نسخهها بغیر از الف التقاطاتی از کتب دیگران نهاده شده است.
در صفحۀ ۱۴۱-۱۴۲ مؤلّف میگوید: «باوندان عهد ما که حاکم و ملوک بودند و ذکر نسب و حال ولایت ایشان انشاءاللّه تعالی در 'قسم آخر برود».
و در صفحۀ ۱۱۵ گفته: «در مجلد سوم حقوق نعمت و تربیت او (یعی حسامالدّوله اردشیر بن حسن) سلطان طغرل را بوقت آنکه قزل ارسلان او را بقلعه داشت شرح برود انشاءاللّه تعالی وحده».[۱]
از این اشارات چنین برمیآید که اوّلاً احوال ملوک باوند معاصرین مؤلّف
- ↑ رجوع کنید ایضاً بصفحۀ اوّل که در آنجا مؤلّف آوردن تفصیل قتل شمسالملوک رستم بن اردشیر آخرین ملوک باوندیّه و شرح برافتادن این خاندان را بمجلّد آخر کتاب وعده میدهد.