برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۱۳۹

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
–۱۲۵–

من بشنیدم، مرد مدّعی علیه گفت قاضی القضاة را معلوم است که از این موضع برنخاستم هیچ درختی اینجا نیامد و گواهی نداد،

  یا اعدل النّاس إلاّ فی معاملتی فیک الخصام و أنت الخصم و الحکم  

قاضی گفت ای ابله اگر این مرد حکایت زر دادن و زیر درخت دروغ میگوید چون از تو پرسیدم که آنجا رفته باشد چرا نگفتی من ندانم کدام درختست، بروی زر الزام کرد و مرد مقرّ آمد و بمهلت حقّ بمستحقّ رسید.
و از ائمّۀ کبار طبرستان که از جملۀ مفاخر شمرند امام بارع ابن مهدی مامطیری بود و تربت او بما مطیر من زیارت کردم.
و ابو الحسن علی بن محمد الیزدادی مؤلّفات او از شهرت مستغنی از ذکرست.
و ابن فورک که مسجد سالار آمل و آن منبر که هنوز بر کرانۀ محراب نهاده بجهت او نصب کردند، از استاد خویش ابراهیم بن محمّد ناصحی شنیدم که صاحب عبّاد او را بتعصّب بگرفته بود و بحبس داشت بخانۀ تاریک بری تا ابو اسحق اسفراینی متکلّم پیش صاحب شد، هرروز میان ایشان مباحثات بود، روزی بباغی مباحثه میکردند در خلق الأفعال، مناظره بالا گرفت تا صاحب دست یازید و از درخت سیبی باز کرد، گفت این نه فعل منست؟ ابو اسحق گفت اگر فعل تو است باز همانجا دوساند، صاحب خاموش شد و گفت مراد خواه، گفت مراد من ابن فورک است، فی الحال خلاص فرمود، بآمل آمد، دو پاره کتاب در کلام بحبس تصنیف کرده بود، بجهت او سالار آن مسجد بنیاد افگند، تا آخر عمر بآمل بماند و خاک او بمحلّۀ علی کلاده سره بالای گنبد چهار راه نهاده است.
قاضی القضاة ابو القاسم البیّاعی، انگشت نمای جهان در فنون علوم فقه و کلام و شعر و ترسّل و حکمت و نظم و نثر و تازی و پارسی و طبری است.


استاد بزرگ ابو الفرج علی بن الحسین بن هندو، اگرچه پدران او قمّی بودند امّا مولد و منشأ او طبرستان بود و مضجع و مرقد باستراباد بسرایی که ملک او بود اتّفاق افتاد چنانکه امام باخرزی میگوید: کأنّ الفضل لم یخلق الاّ له، تصنیفات او آنچه متداول‌تر است از بسیاری اندکی اینست: