برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۱۴۵

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
–۱۳۱–

در حال فرمود تا وزارت امّ اسحق بدو سپردند و کار او بدرجۀ عالی رسید.

اولیاء و زهّاد

مثل شیخ ابو العباس قصاب تغمّده اللّه برحمته در زمین و آسمان ذکرش معروف و اجتهاد و عبادت و سیر مرضیّۀ او ظاهر و هنوز خانقاه و تربت او معمور و اصحاب خرق مجاور و خیرات و لقمه برقرار.
شیخ زاهد ابو جعفر الحناطیمفتی و مفید و زاهد، و محلّه و مسجد برقرار و تربت او مزار متبرّک و بر سر خاک او مصحفی بخطّ‍ ابن امیر المؤمنین علی علیه السّلام محمّد الملقّب بالحنفیّه نهاده، هرکه آن مصحف دست بر نهد و سوگند بدروغ خورد سال نمیگذرد تا بعلامات فضایح از دنیا نمیگذرد و آزموده‌اند و همۀ اهل ولایت را حقیقت شده.
شیخ زاهد فیروی، بمحلّۀ علیاباد بر در دروازه زندانه کوی تربت اوست، هر که در آن محلّه شراب خورد و بمشهد او برگذرد لا محاله از آن محلّه آواره شود بسیاری را تجربت کردیم.
شیخ ابو تراب، بمحلّۀ در لبش[۱] صاحب کرامات از جملۀ عبّاد بود و بر در مسجد مشهد او ظاهر است.
شیخ زاهد ابو نعیم، عالم و زاهد و امام صاحب قول.
قطب شالوسی، سلطان سنجر خرقۀ او پوشید و بصومعۀ او آمدی، خانقاه او برقرار است و او بعهد ما بود. از جملۀ کرامات او یکی آنست که نصیر الدّین محمّد بوتو به وزیر سنجر پیوسته گفتی شیوۀ تسلّس و ریاست شیوۀ ایشان، و سنجر را خواستی اعتقاد فاسد کند و نوبتها شیخ را آزرده بود، روزی ببسطام خربزۀ پیش او آوردند، انگشت بر قب[۲] خربزه نهاد و گفت کشتیم محمّد بوتوبه را، قضا را موافق قول او آمده در همان لحظه سنجر بمرو وزیر را کشته بود.


و قاضی هجیم، زاهد و عالم و تربت بر در مشهد شمس آل رسول اللّه بمحلّۀ

  1. ب و سایر نسخ: در بسی
  2. قب شکل دیگر گپ است بمعنی خارج دهان و گونه ورخ