برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۱۵۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
–۱۳۷–

و اصفهبد مرزبان بن رستم بن شروین پریم، که کتاب مرزبان‌نامه از زبان وحوش و طیور و انس و جنّ و شیاطین فراهم آوردۀ اوست، اگر دانا دلی عاقلی از روی انصاف نه تقلید معانی و غوامض و حکم و مواعظ‍ آن کتاب بخواند و فهم کند خاک بر سر دانش بید پای فیلسوف هند پاشد که کلیله و دمنه جمع کرد و بداند که بدین مجموع اعاجم را بر اهل هند و دیگر اقالیم چند درجه فخر و مرتبتست و بنظم طبری او را دیوانیست که نیکی نامه میگویند دستور نظم طبرستانست و ابراهیم معینی گوید، نظم:

  چنین گُته دو نای زرّین کتاره بنیکی نومه که شر جاد باره[۱]  
  ابن پیری بپا چه اندوهن کاره پیاچه کما رزم برده این یپاره[۲]  

اطباء

ابو الفرج رشید بن عبد الله الطبیب الاسترابادی، در عهد قابوس شمس المعالی نظیر خویش نداشت با کثرت اطبّاء عصر او، و در بلاغت و نظم و نثر ذکر او در کتاب دمیة القصر امام باخرزی کرده است. و سید ابو الفضایل اسماعیل بن محمد الموسوی الجرجانی، که از تصانیف اوست کتاب ذخیرۀ خوارزمشاهی، کتاب یادگار، کتاب اغراض، کتاب خفّی[۳] علائی، کتاب ترجمۀ قانون ابو علی سینا.

منجمان

کوشیار بن لبان الجیلی، و اوحد الدهر ابو رشید الدانشی، که زیج کامل او ساخت. و بزیست بن فیروزان، که مأمون نام او معرّب فرمود یحیی بن منصور خواندند، زیج مأمونی او پدید کرد.

شعرای طبرستان

استاد علی پیروزه، که مدّاح عضد الدّوله شهنشاه فنّا خسرو بود، و همدان گویند بیشتر اقطاع او بود، و شاعری طبری میگوید باستزادت[۴] ، نظم:

  بیروجه که خورد همیون شو دارو ای وی بسهون کمترم یا بنیرو  
  1. ب : یاره، ج: پاره
  2. این مصراع از ب و ج ساقط‍ است
  3. در جمیع نسخ: خفیه
  4. این کلمه در الف نیست.