برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۱۶۲

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
–۱۴۸–

کهتر پسر بود پیش پدر شد و علم ملامت را علامت بر کرد و بجایی رسانید که مزدک و اصحاب و امّت و ابنای دعوت او را هلاک کرد و قباد از بیداد به یَوْمَ یَعَضُّ الظّٰالِمُ عَلیٰ یَدَیْهِ[۱] رسید، فرّ ایزدی ازو دور شد و از تمتّع عمر مهجور گشت و دور پیاله و نصیب نوالۀ جهانداری نوشروان نوش کرد و این خبر بخاقان ترکستان افتاد که قباد از تخت رخت بر بست و با تخته تحت زمین شد، شعر:

  خلت منازلهم عنهم و هل ملأ لم تخل فی هذه الدّنیا منازلهم  

طبل شماتت فروکوفت و بوق خصومت دمیده شد و سپاه بلب جیحون کشید. چون نوشروان بر آن وقوف یافت ببرادر کیوس نبشته و قاصد فرستاد که من حشم عرب و عجم جمع میکنم میباید که تو آماده و ساخته باشی تا چون بخراسان رسم بمن پیوندی و خاقان را بدانچه کرده پشیمان کنیم، کیوس در حال که نبشته خواند مردم طبرستان را برگرفت و بخراسان خرامید و آن جماعت را فراهم آورد و با سپاه آراسته روی بخاقان نهاد و با او مصاف داد و بکمتر مدّتی او را بشکست و از آب بگذشت و غنایم بسیار برداشت و بخوارزم از خویشان خویش هوشنگ نام را بنشاند و از آنجا دیگرباره لشکر بغزنین برد و تا بنهر واله گماشتگان بنشاند و خراج ترکستان و هندوستان بستد و بسلامت و نصرت بطبرستان رسید و از اعیان معتمدان خویش یکی را پیش برادر نوشروان فرستاد با غنایم و هدایا و نبشته مضمون آنکه تو بچند سال از من کهتری و میدانی بی‌معونت و مدد تو خاقان را شکستم و خراج از ترک و هند ستده، داد نباشد که تو تاجدار باشی و من طرفدار، تخت و تاجوری و خزاین پدر بمن سپارد تا من بمراد تو طرفی هرچه بیشتر و مملکتی تمامتر پدید کنم، قاصد بنوشروان رسید، چون نبشته عرض داشت موبدان را حاضر فرمود و نبشته بنمود، جواب دادند که کیوس آب و بال بغربال میپیماید و آتش فتنه را تاب میدهد، قال رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم: الفتنة نائمة فمن أیقظها فهو طعام لها معنی آنست که فتنه خفته است هرکه بیدارش کند او را بخورد،

  1. قرآن سورۀ ۲۵ (سورة الفرقان) آیۀ ۲۹