برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۱۶۳

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
–۱۴۹–
  اگر بد کنی کیفر[۱] خود بری نه چشم زمانه بخواب اندر است  
  بایوانها نقش بیژن هنوز بزندان افراسیاب اندر است  

نوشروان ببرادر جواب نبشت بداند که زعامت و مهتری بشهامت و سروری تعلّق دارد نه بصغر سنّ و کهتری، جهان خدایراست، کدخدایی بدان دهد که خواهد، عزّ من قائل: تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشٰاءُ[۲] اند هزار سالست تا بیخ درخت تمنّی در دلهای خلایق راسخ شد که هنوز بمیوۀ نرسید، مگر آن برادر نداند که شهنشاهی همچنانکه محبوب و مرغوب دل آن برادر است مطلب جملۀ قلوبست امّا آدمی زاد هرچه بخاطر گذرد در نگذراند، یقین دان که دیر نماند و آفریدگار کیوس را از نوشروان باز داند، باید که دیوان وساوس را از دیوان دل خویش دور کند و حرص سیاه کاسۀ خرمن سوخته را که غرور و خداع و طبیعت سباع انسان ازوست برئیس عقل سپارد تا بسیاست ریاضت فرماید که:

  و لا خیر فی نفس اصابت سلامة و نالت کفافا ثمّ مالت الی الحرص  

چه بدان برادر رسیده باشد که پدر ما چو بعالم فنا خواست پیوست موبدان را بخواند و مشورت ملک بخدای بزرگ برداشتند، بعد از استخاره حواله بما کرد، نظم:

  هنرمند بینی فراوان دلیر کجا یک شکم نان نیابند اسیر  
  یکی بی‌هنر بازبینی بهاه[۳] خداوند فیروزی و دستگاه  
  بدان گفتم این تا برادر نژند نباشد ز کردار چرخ بلند  

نمی‌باید که آن برادر از ناکثین شود تا قرّت عین شامتین گردد و در حقّ او درست آید، شعر:

  طرق السداد علی افراط‍ و نسختها (؟ ) کانما هی دو المنن مسدوده (؟)[۴]  
  یجری الی الشرّ کالهملاج فی طلق و رجله عن مساعی الخیر مصفوده  

چون کیوس جواب نبشته بخواند برای احتراب در اضطراب آمد و تخویف را

  1. ب و سایر نسخ: کیفرش
  2. قرآن سورۀ ۳ (سورة آل عمران) آیۀ ۲۵
  3. کذا در الف ، ب : تباه (؟)
  4. این قطعه فقط‍ در الف هست و تصحیح بیت اوّل آن ممکن نشد.