برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۶۲

این برگ هم‌سنجی شده‌است.
-۴۸-

لیس المرء من ترفعه هیئته بماله و جماله و انّما ذلک حظّ‍ النساء لکنّ المرء من ترفعه صغریاه و کبریاه لسانه و قلبه و همّته و نفسه، معنی آنست که رفعت و بزرگی مرد بمال و جمال نبود که آن زن باشد که بپیرایه و لباس بزرگ نماید که بهرۀ ایشان اینست از دنیا لیکن بزرگواری و حشمت مردان در دو کوچک و دو بزرگست یعنی زبان و دل و همّتی و نفسی و حسبی و اصلی، شعر:

  فکم من سیوف جفنهنّ ممزّق و کم من ثیاب تحتهنّ تیوس  

معنی این بیت آنست که بسیار شمشیر هندی گوهردار برّان باشد که در مقابل زر ارزد[۱]

و نام او بدریدگی نیام فرونیفتد و نقصانی در وقت استعمال و بها ازو نکنند و بسیار کلاه و قبا[۲] و دستار و جبّه باشد که در مغز و میان آن نفسی بود که از بزی بخرد و دانش و بینش و توانش بوقت تجربت کمتر آید، اعتبار شرف نفس انسانی بمال نیست که، بیت:

  مال اگر مایل خران نشد یحلقۀ فرج استران نشدی[۳]  

چرا باید که خردمند برای اکتساب اموال ارتکاب اهوال روا دارد و بگذارد که شیطان طبیعت با سلطان شریعت خدیعت کند و قدر معرفت خود بقدر و معرفت فرومایه ببرد

  ملوک الوری لا اقبل التبر و الکبرا و لا احضر القدر اللّتی[۴] تذهب القدرا  
  فلا تخدعوا بالبیض و الصّفر قانعا یری بیضکم بیضا و صفرکم صفرا  

چنین شنیدم که از ابدال متأخّران کسی چون حاتم اصمّ نبود و از اقطار عالم اصحاب خرق و عارفان حق بطلب علم من لدنّی و حکمت پیش او آمدندی و هیچ سؤال نکردندی تا خدای تعالی او را قوّت جواب آن ندادی و موفّق نگردانیدی. سالی از سالها عزم آن کرد بموضعی رود که آن را رباط‍ میخوانند از عجوز که منکوحۀ او بود پرسید چند نفقه داری، برفور گفت تا تمامت عمر، شیخ گفت دانستن تمامت عمر بمن چه تعلّق


  1. الف: ده مقابل زره.
  2. ب: قباه
  3. از حدیقۀ سنائی
  4. در اصل: الّذی