برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۸۱

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
-۶۷-

و گفت: به رسم عشق من آورده‌ام درين دنيا

  [۱]ضلوعى توالت في الهوي حسراتها و طالت كما شاء النّوي زفراتها[۲]  
  و أوقد نارا في جوانحى الجوي تضرّم ما بين الحشي جمراتها[۳]  

دل ريشى تو بسبب خويشى همانا كه رنجورى مرا زيادت بايد كه باشد، بطلب شفا و داروى من ترا كمر بايد بست كه اگر بدست آورى و من زنده مانم از مكافات و قضاء حاجات تو هيچ فرونگذارم و اگرنه:

  فإن متّ‌ فاعذرنى فكم غاب في الثّرى نفوس كرام ملئها حسرات  

مهر فيروز بپاسخ گفت اوتاد طناب عمر شاه از كوه دماوند راسخ‌تر باد هرموى كه بر منابت بنده رسته است اگر جانى شود و براى تحصيل رضاى او فدا كنم هم اندكى باشد از قضاء حقوق نعم بسيار شهنشاه كه بر بنده واجبست، چون از حضرت برخيزم ننشينم تا هربدست زمين دنيا بپاى باز نكنم و بدست نيارم و بفضل معبود با مقصود بخدمت نرسم اگر در دهان مار و ديدۀ مور بايم[۴] شد،

  فأشرب ماء الجفن ان مسّني الصّدى و آكل لحم الكفّ‌ ان كنت اغرث  

و در حال بيرون آمد و تنى چند از مردان روز نبرد بگزيد چنانكه:

  اذا وردت ماء و في المآء قلّة تفرّق عنها[۵] سائر النّاس او تسقي[۶]  

و همه را فرمود تا كمر وفا بر ميان بندند و سپر حيا در روى كشند و از آن جماعت عالم پيمودگان بپرسيد كه كدام طرف از شما فروافتاد[۷] و پاى سپر نشد، گفتند شرق و غرب عجم و عرب گرد برآمديم جز جزو طبرستان، مهر فيروز هم در آن روز از بلخ رخت بر بست و عنان براه طبرستان گشاد، شهنشاه ذخاير خزاين بدنبال او بفرستاد تا بشهرستان طوسان رسيد، والى كه از قبل شاه آنجا بود بدو پيوست و بجمله نواحى آن


  1. اين دو بيت در ساير نسخ نيست.
  2. تصحيح قياسى و فى الاصل: النودر فراتها.
  3. تصحيح قياسى و فى الاصل: و حسراتها.
  4. ساير نسخ: بايدم، ظاهرا شكل محفوظ‍‌ در نسخۀ الف بر فرض صحّت متن استعمال قديم اوّل شخص از زمان حال فعل بايستن است كه بايى دوّم شخص و بايد سوّم شخص همان زمان از اين فعل است براى استعمال «بايى» رجوع كنيد بصفحۀ ۱۳ سطر ۱
  5. در اصل: عنه.
  6. اين بيت فقط‍‌ در الف هست.
  7. ب: افتاد، ج و ساير نسخ: افتاده.