برگه:Tarikh-e Tabarestan.pdf/۹۴

این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
–۸۰–
  تری النّرروع تحتها میاهها تجری و اعلاها الثّمار تجتنی  
  مشرفة العلیا علی البحر تری سفینة اذا جری او ارتسی  
  کأنّما جنّات عدن نقلت الی ذراها بهجة لمن دنا  
  فطرتها السّندس فی خضرتها نمنمها نور ربیع و وشی  
  و طیرها تعزف فی أغصانها کأنّها روض جنان فی سبا  


هرگز درو ماران کشنده و کژدم و شیر و ببر و سباع و حشرات موذیه نباشد چون ماران سجستان و هندوستان و کژدم نصیبین وقاشان و جاشک و موقان و ملخهای عسکر و رتیلا و کیک اردبیل و سباع عرب و تمساح مصر و کوسۀ بصره و قحط‍ شام و گرمای عمان و سیراف و اهواز، و اجماع اهل عالمست که برای مقام متجمّل را مثل طبرستان طرفی در همۀ دنیا نیست، مباحات از هیزم و میوه‌ها و نیها و حشایش و ادویۀ دشت و کوه و کانهای گوگرد و زاج و سنگ سرمه، و ببسیار جایگاه معادن زر و سیم که درویش را سبب منفعت است و تعیّش و توانگر را تجارت و منال، و انواع طرایف کتّانی و پنبۀ و قز و صوف و کوردینها [۱]بر اصناف مختلف زرّین و پشمین که شرق و غرب عالم از آنجا برند.

و یزدادی آورده است که در عهد اوّل برای اطلس و نسیج و عتّابی بیش بها و انواع دیباج‌بهایی[۲] و سقلاطون مرتفع و شراب گران‌قیمت و کافوری که ورای آن نباشد بنیکویی و خوبی و بردهای ابریشمین و پشمین و باریک و أنماط‍ ستبر از جهرمی و قالیهای و محفوری و آبگینه‌های بغدادی و حصیرهای عبّادانی بطبرستان آمدند و از آنجا باقصی بلاد دنیا جلب کرده که در همۀ آفاق مثل آنکه آنجا یافتند نبود، و بازار متاع سقسین و بلغار تا بعهد ما آمل بود و مردم از عراق و شام و خراسان و حدود هندوستان بطلب متاع ایشان بآمل آمدندی و بازرگانی مردم طبرستان ببلغار و سقسین


  1. ج و ساير نسخ: لباسها، كوردين بكاف عربى قسمى از پارچۀ پشمين يا نوعى از گليم بوده است، خاقانى گويد:
      حاجت گفتار نيست زانكه شناسد خرد سندس خضر از پلاس عبقرى از كوردين  
  2. بيش بها يعنى گران قيمت و بهايى يعنى قيمتى.