نکتهای که هیچ مورخ منصفی رد نخواهد کرد اینست که ایران در سراسر تاریخ خود زیانی را که از دورهٔ قاجارها برده از دورهٔ دیگر نبردهاست زیرا که حتی مدت استیلای بیگانگان باندازهٔ صد و سی و چهار سالهٔ فرمانروایی قاجارها نبودهاست. درین دوره بزرگترین زیانی که ایران در تاریخ خود برد این بود که پیش از آن همیشه از هیچ کشوری در تمدن و علم و معرفت عقب نبود و در ردیف متمدنترین ملل جهان بشمار میرفت و بسیاری از ملل دیگر از تمدن ایران برخوردار میشدند. اگر بتاریخ تمدن جدید بنگرید میبینید که همهٔ این بساط عظیم و این دستگاه مهم تمدن جدید در صد سال از آغاز قرن نوزدهم تا آغاز قرن بیستم میلادی فراهم شدهاست و این درست همان موقعیست که ایران در نتیجهٔ حکمرانی قاجارها در منتهای ناتوانی و پریشانی بودهاست و نهتنها نتوانسته است در تمدن جدید انباز باشد بلکه از قافلهٔ تمدن یکسره عقب افتاد و هنگامی که ازین خواب صدساله برخاست فرصت از دست رفته بود و میبایست برای پذیرفتن تمدن جدید دو برابر دیگران رنج ببرد.
شکی نیست که جهان امروز جهان دانش و هنر و تمدنست و هر کسی از کاروان ارتش و هنر و تمدن باز بماند زندگی او همیشه قرین دریغ و حسرت خواهد بود و البته روزی را که پایان این درماندگی باشد روز جشن و شادی خواهد گرفت و مرد بزرگی که آن روزگار را سپری کردهاست همیشه در تاریخ احترامی خاصی خواهد داشت.
مردان بزرگ در تاریخ فراوانند و در هر دورهای کسانی بودهاند که در رشتههای مختلف کارهای مهمی کردهاند که در تمدن اساسی بشمار رفته و آدمیزادگان از آن بهرهمند شدهاند. در میان این مردان بزرگ کسانیکه پایهگذار تمدنی بودهاند و روزگار نابهرگی را بپایان رسانیدهاند و بنیادی گذاشتهاند که پس از ایشان نیز ماندهاست و بنام ایشان در تاریخ خوانده شدهاست چندان فراوان نیستند. رضاشاه پهلوی از کسانی بوده است که سرنوشت ایران را دگرگون کرده و مسیر تاریخ را تغییر داده است. دورهای که وی شهریار ایران بود همیشه در تاریخ عنوان خاصی خواهد داشت. در مباحث آیندهٔ این کتاب خوانندگان درخواهند یافت که پس از تأمین استقلال ایران چه کارهای بزرگی در امنیت کشور و تشکیل ارتش نوین و اصلاحات اداری و قضایی و اجتماعی و اقتصادی و پیشرفت کشاورزی و هنر و دانش و فرهنگ و وسایل ارتباط و بهداری عمومی یعنی در نهادن پایههای اساس تمدن جدید در دورهٔ شهریاری این شاهنشاه بپایان رسیدهاست.
گامهای بلند که درین دوره در راه تأمین استقلال ایران برداشته شده شامل این نکات بسیار مهمست:
نخست اخراج عناصر بیگانه از ارتش ایران، یکی از یادگارهای شوم دوران ناتوانی آن بود که دولت ایران خود از عهدهٔ ادارهکردن و امنیت کشور برنمیآمد و چنانکه پس ازین نیز بحث خواهم کرد همهٔ نیروی دولت برای امنیت و ادارهکردن کشور باین بزرگی که ۱۶۴۴۰۰۰۰ کیلومتر مربع مساحت دارد منحصر بیک دیویزیون قراق با افسران روسی و یک عده ژاندارم با افسران سوئدی و یک بریگاد مرکزی بود که آنرا هم بافسران سوئدی سپرده بودند. پیداست که فرماندهی بیگانگان در ارتش کشوری چگونه بنیاد ملیت و استقلال آن کشور را سست میکند. بهمین جهت تشکیل یک ارتش ملی و رهایی